هد خدا مبنی بر اینکه دیگر هرگز زمین را لعنت نکند، همراستای این تصدیق او است که انسانها بهسوی بدی متمایلاند که تا حدی خارج از کنترل آنهاست. به این تعبیر، داستان توفان نقطۀ عطفی در رابطۀ انسان با خدا است. عصر معصومیت نه تنها پایان یافته است- که آدم و حوا به آن پایان دادند- بلکه پیامد ماندگار آن اکنون بر زندگی همۀ انسانها تاثیر میگذارد. سایۀ ما بر جهان آفرینش نیز افتاده است.
ما، در واقع، بین نیکویی و شرارت قرار گرفتهایم. از قرار، برای به خطر انداختنِ دیگر موجودات، اعم از حیوان و انسان، آمادهایم؛ موضوعی که هنگام اندیشیدن به اثرات پلاستیک بر زندگی موجودات دریایی و کاهش تنوع گونهها باید بر آن تأمل کنیم.
در کتاب پیدایش بر اساس اصل «جان در برابر جان»، از طریق عمل قربانی کردن، تعادل اخلاقی برقرار میشود. باید به یاد داشته باشیم که این قربانی، کشتن برای آرام کردن خدایی خشمگین نیست؛ قربانی کردن اساساً راهی برای شکرگزاری و شناخت ارزشمندی حیات، از طریق بازگرداندن آن به خدایی است که ابتدا آن را بخشیده است. قربانی کردن، یعنی نخست خدا را فوق هر چیز قرار دادن، شرایطی که لازمۀ پربار کردن زندگی خود ماست.
قربانیهایی که ما برای نشان دادن محبت خدا در زندگیمان تدارک دیدهایم، کداماند؟