ارتباط دقیق میان کتب عزرا و نحمیا باعث سردرگمی مفسران شده است. در برخی از ترجمههای کهن، این دو، کتابی واحد را تشکیل میدهند، اما اینکه شهادتهای ایشان چگونه بهلحاظ تاریخی به هم مرتبط هستند، به هیچ وجه روشن نیست. آنچه عِزرا مد نظر داشت، ایجاد بیداری در یک جامعهٔ مقدس در پیرامون شریعت بود، حال آنکه نحمیا که هنوز در تبعید بود، خبرهای بدی از اورشلیم شنید. خبر بد این بود که بخشی از حصار شهر ویران شده بود و آدمکُشی و آشوب در نواحی روستایی حکمفرما بود. شریعت و قانون از سرزمین مقدس رخت بربسته بود. این خبرها نحمیا را به دعا برانگیخت. او درخواست خود را با استفاده از سبک بیان کتاب تثنیه و مزامیر به پیشگاه خدا آورد. قوم خدا در نتیجهٔ گناهآلود بودن خود تحت ستم قرار گرفته بودند. یگانه راه در جهت اصلاح اوضاع هولناک اورشلیم، آمرزش الهی بود. نحمیا در دعای خود، وعدههای خدا را یادآوری کرد و از خدا درخواست نمود که وفاداری خود را بهیاد بیاورد. شکی نبود که قوم خدا هنوز برای او گرانبها بودند!ندامت و توبهٔ صادقانهٔ نحمیا بهخاطر گناه جمعی، امری است که برای اکثر ما، دشوار است با آن همسو شویم. ما گرایش داریم که خود را از رهبران سیاسی خود مجزا بدانیم و تقصیر نقایص پیرامون خود را به گردن ایشان یا جامعه بیندازیم، گویی این نقایص و کاستیها هیچ ربطی به ما ندارند. اما نحمیا دست خدا را در آن لحظه از تاریخ که وی در آن قرار داشت، مشاهده میکند. دعای او سبب شود دستبهکار شود.
ما نیز باید تشخیص دهیم که خودمان هم بخشی از رویدادهای زمان خود هستیم و در خطاهای جامعه شریک جرم بوده، برای سهمی که در آنها داریم، پاسخگو هستیم.