عیسی در انتهای آن رویاهای تکاندهنده در مورد زمانهای آخر، مَثَل کوچکی بیان میکند. این تعلیم، به شکلی غیرعادی، بهطور خاص شاگردان را مخاطب قرار میدهد. پیام آن بسیار ساده است: «بیدار باشید». با این حال، در این مَثَل کوتاه، جزئیاتی مهم نهفته است. ارباب ممکن است «شب، یا نیمهشب، به هنگام بانگ خروس یا در سپیدهدم» برگردد. در دهۀ ۱۹۵۰، مفسری به نام آر. اِچ. لایتفوت به این نکته پی برد که این چهار پاس در سیستم شبانهروزی رومیها، لحظات مهمی در روایات مصائب نیز بودند. رویداد «شام آخر» در شب رخ داد. عیسی را در نیمهشب نزد کاهن اعظم بردند. بههنگام بانگ خروس بود که پطرس رابطهاش را با عیسی انکار کرد. و در سپیدهدم بود که عیسی را به رومیها تسلیم کردند. در نتیجه، از طریق این مَثَل، توجه به ماجرایی جلب میشود که بهزودی اتفاق خواهد افتاد. این به ما کمک میکند که طنز تلخی را که در هشدارِ «بیدار باشید» وجود دارد، درک کنیم، با آگاهی از اینکه شاگردان در باغ جتسیمانی به خواب خواهند رفت، همان نکتهای که ما نیز از آن آگاهیم.ما نیز «شاگرد» هستیم. این پیام، یعنی «بیدار باشید»، برای ما نیز هست. دستور عاجل و فوری به همۀ شاگردان، اینست که چشمان خود را باز نگه داریم. پادشاهی خدا نزدیک است. تصمیمات مهم نزدیک هستند. آیا به اینها توجه میکنیم؟ آیا اهمیت آنچه را که پیش روی ما قرار دارد، درک میکنیم؟ فیلیپ تویینبی، روزنامهنگار و نویسندۀ بریتانیایی، چنین نوشته است: «حکم بنیادین مذهب این نیست که ”این کار را بکن“، یا ”آن کار را نکن“، بلکه فقط اینست: ”نگاه کن“.».