نان روزانه

کلام امروز: یوحنا ۲:‏۱۱-۱ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمورهای ۲۱ و۱۴۷:‏۱۳ تا آخرخروج ۳۳:‏۱۲ تا آخر

«عشق همه چیز را تغییر می‌دهد» یکی از ترانه‌های آلبوم موسیقی بریتانیایی چهره‌های عشق است. این ترانه از عشق رمانتیک صحبت می‌کند و به دلیل ملودی پرحرارتش یکی از آهنگ‌های محبوب جشن‌های ازدواج است. سطر آخر آن می‌تواند خلاصه‌ای از همۀ آن چیزی باشد که یوحنا می‌کوشد هم در انجیلش و هم در نامه‌هایش بیان کند: «عشق هرگز، هرگز نخواهد گذاشت یکسان بمانی.»
محبتی که یوحنا از آن سخن می‌گوید، محبتی است که در عیسای مسیح تجسم یافت و دگرگون‌کننده است. وقتی می‌شنویم که مسیحِ قیام‌کرده ما را «عزیزان» خطاب می‌کند، هرگز همان شخص قبلی نخواهیم بود. خدای مجسم با محبت به ما می‌نگرد و می‌گوید «عزیزان»؛ وقتی حقیقتِ این محبت را درک می‌کنیم که بدون شایستگی و استحقاق نثارمان شده و چنین بهایی برای آن پرداخته شده است، همه چیز تغییر می‌کند.

پس اعمال ما باید ثابت کند که زندگی‌مان با نیروی عظیم این محبت دگرگون شده است. ما نیز باید به طریقی چنین محبتی را بی‌استثنا به همه نشان دهیم. محبت به بعضی از مردم آسان است. اما اگر صادق باشیم، محبت کردن به اغلب مردم چالش‌انگیز است. معنی محبت کردن به آنان چیست؟

شاید به این معنی باشد که صرفاً بکوشیم از چشم محبت خدا ببینیم آنان کیستند! چرا رفتارشان چنین است؟ در گذشته چه آسیب‌هایی دیده‌اند؟ اگر نمی‌توانیم مدتی خود را جای آنان بگذاریم و حتی «محبت» به آنان را حسی دور از دسترس می‌یابیم، آیا بهتر نیست دعا کنیم و بهترین‌ها را برای‌شان بطلبیم؟

دعای امروز

ای خداوند بخشنده!
پرتوهای درخشان نورت را بر کلیسا بتابان
تا با تعلیم رسول و انجیل‌نگار برکت‌یافته‌ات یوحنای قدیس
چنان در پرتو حقیقت تو گام برداریم
که سرانجام به نور حیات ابدی نایل شویم؛
در مسیح، پسر به جسم درآمده‌ات و خداوند ما
که زنده است و با تو پادشاهی می‌کند
در اتحاد با روح‌القدس،
خدای واحد، از حال تا ابدالآباد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

یوحنا ۲:‏۱۱-۱

روز سوّم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی نیز در آنجا حضور داشت. عیسی و شاگردانش نیز به عروسی دعوت شده بودند. چون شرابْ تمام شد، مادر عیسی به او گفت: «شراب ندارند!» عیسی به او گفت: «بانو، مرا با این امر چه کار است؟ ساعت من هنوز فرا نرسیده.» مادرش خدمتکاران را گفت: «هر چه به شما گوید، بکنید.» در آنجا شش خمرۀ سنگی بود که برای آداب تطهیر یهودیان به کار می‌رفت، و هر کدام گنجایش دو یا سه کیل داشت. عیسی خدمتکاران را گفت: «این خمره‌ها را از آب پر کنید.» پس آنها را لبالب پر کردند. سپس به ایشان گفت: «حال اندکی از آن برگیرید و نزد رئیس مجلس ببرید.» پس بردند. رئیس مجلس آب را که شراب شده بود چشید. او نمی‌دانست آن را از کجا آورده‌اند، هرچند خدمتکارانی که آب را کشیده بودند، می‌دانستند. پس رئیس مجلس داماد را فرا خواند و به او گفت: «همه نخست با شراب ناب پذیرایی می‌کنند و چون میهمانان مست شدند، شراب ارزانتر را می‌آورند؛ امّا تو شراب ناب را تا این دم نگاه داشته‌ای!» بدین‌سان عیسی نخستین آیت خود را در قانای جلیل به ظهور آورد و جلال خویش را آشکار ساخت و شاگردانش به او ایمان آوردند. '

مزمورهای ۲۱ و۱۴۷:‏۱۳ تا آخر

خداوندا، در قوّت تو پادشاه شادی می‌کند، و در نجات تو چه بسیار به وجد می‌آید! تو آرزوی دلِ او را برآورده‌ای و خواهش لبانش را از وی دریغ نداشته‌ای. سِلاه زیرا که با برکات فراوان بر مراد او سبقت جستی و تاجی از زر ناب بر سرش نهادی! حیات را از تو خواست، و بدو بخشیدی، و طول ایام را تا ابدالآباد! جلال او به سبب نجات تو عظیم گشته! فرّ و شکوه به وی ارزانی داشته‌ای. براستی که برکات جاودانی به وی عطا کرده‌ای و به شادی حضور خویش، شادمانش گردانیده‌ای. زیرا که پادشاه بر خداوند توکل می‌دارد؛ و از محبت آن متعال جنبش نخواهد خورد. دست تو همۀ دشمنانت را در خواهد یافت؛ دست راست تو به بدخواهانت خواهد رسید. زمانی که حضور به هم رسانی ایشان را چون تنور آتش خواهی ساخت. خداوند در خشم خود ایشان را فرو خواهد بُرد، و آتش، ایشان را خواهد خورد. نسلشان را از زمین نابود خواهی کرد، و اولادشان را از میان بنی‌آدم! هرچند بر ضد تو نقشه‌های پلید کِشند و تدابیر بد اندیشند، کامیاب نخواهند شد؛ زیرا به سبب تو برگشته خواهند گریخت، آنگاه که به کمانِ برکشیده‌ات به سویشان نشانه بگیری. خداوندا، در قوّت خویش متعال شو! دلاوری تو را می‌سراییم و می‌ستاییم.'


'زیرا او پشت‌بندهای دروازه‌هایت را مستحکم می‌گرداند، و فرزندانت را در اندرونت برکت می‌دهد. او صلح را بر مرزهایت حکمفرما می‌سازد، و تو را به مغز گندم سیر می‌گرداند. فرمان خود را بر زمین می‌فرستد، و کلام او به‌سرعت می‌دود. برف را چون پشم ارزانی می‌دارد، و ژاله را همچون خاکستر می‌پراکند. تگرگ را چون خُرده‌نانها فرو می‌ریزد، کیست که در برابر سرمای او تواند ایستاد؟ او کلام خود را می‌فرستد و آنها را آب می‌کند، باد خویش را می‌وزاند و آبها روان می‌شود. کلام خود را به یعقوب بیان می‌دارد، و فرایض و قوانین خود را به اسرائیل. او با هیچ قومی چنین نکرده است، و قوانین او را نشناخته‌اند. هللویاه!'

خروج ۳۳:‏۱۲ تا آخر

موسی به خداوند گفت: «تو به من می‌گویی: ”این قوم را بِبَر،“ ولی نمی‌گویی چه کسی را همراه من می‌فرستی. می‌گویی: ”تو را به نام می‌شناسم و در نظرم فیض یافته‌ای.“ اگر در نظرت فیض یافته‌ام، تمنا دارم راههای خود را به من بیاموزی تا تو را بشناسم و همچنان در نظرت فیض یابم. و در نظر داشته باش که این مردم قوم تو‌اَند.» خداوند پاسخ داد: «روی من خواهد آمد، و تو را آرامی خواهم بخشید.» آنگاه موسی به خداوند گفت: «اگر روی تو با ما نیاید، ما را از اینجا مبر. زیرا از کجا معلوم می‌شود که من و قوم تو در نظرت فیض یافته‌ایم، اگر نه از آمدن تو با ما؟ چه چیز دیگر من و قوم تو را از همۀ اقوام دیگرِ روی زمین متمایز می‌سازد؟» خداوند به موسی گفت: «این کار را نیز که گفته‌ای خواهم کرد، زیرا در نظرم فیض یافته‌ای و تو را به نام می‌شناسم.» آنگاه موسی گفت: «تمنا اینکه جلال خود را بر من بنمایی.» گفت: «من تمامی نیکویی خود را از برابر تو می‌گذرانم، و در برابر تو نام خود، یهوه را ندا می‌کنم. فیض خواهم بخشید به هر که نسبت به او فیاض هستم و رحم خواهم کرد بر هر که نسبت به او رحیم هستم.» و گفت: «اما روی مرا نمی‌توانی دید، زیرا انسان نمی‌تواند مرا ببیند و زنده بماند.» و خداوند ادامه داد: «اینک نزدیک من مکانی هست که آنجا می‌توانی بر صخره بایستی. چون جلال من بگذرد، تو را در شکافی در آن صخره می‌نهم و با دست خود تو را می‌پوشانم تا آنگاه که بگذرم. سپس دست خود را بر خواهم داشت و پشت مرا خواهی دید؛ اما روی من دیده نخواهد شد.»'

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.