عیسی و محرومان
روح خداوند بر من است، زیرا مرا مسح کرده تا فقیران را بشارت دهم. لوقا ۴: ۱۸
عیسی، در کنیسهای از شهر ناصره با قرائت قسمتی از نبوت اشعیای نبی، به حاضرین اعلام کرد که او شخص مورد اشارۀ این نبوت است. در این نبوت چهار گروه از پایینترین اقشار جامعه مورد توجه قرار گرفتهاند. فقیران، اسیران، نابینایان و ستمدیدگان. هیچ تردیدی نیست که عیسی توجه خاصی به محرومین جامعه نشان میداد. از سوی دیگر، او در تعالیمش بُعدی روحانی نیز برای این کلمات قائل بود.
درخواست او از شخصی ثروتمند مبنی بر بخشیدن تمام ثروتش به فقیران (لوقا ۱۸: ۲۲) حاکی از این است که او تا چه اندازه برای فقیران دل میسوزانید. در عین حال پادشاهی خدا را متعلق به کسانی میدانست که بر فقر روحانی خویشتن واقفند (متی ۵: ۳).
بسیاری از قوم بنی اسرائیل سالهای زیادی را در اسارت اقوام دیگر سپری کردند. لذا، آنها با مفهوم اسارت بخوبی آشنا بودند، و خدا نیز در کلام خود بارها آزادی از دست دشمنان را به آنها وعده داده بود. اما عیسی آزادی به مراتب عالیتری را به آنها وعده میدهد، آزادی از گناه و اسارت شیطان.
نابینایان بسیاری توسط عیسی بینایی خود را باز یافتند، ضمن آنکه او نابینایی روحانی را مشکل به مراتب عمیقتری از نابینایی جسمانی میدید (یوحنا ۹: ۴۱). جالب اینجاست که بسیاری از مدعیان مذاهب و داعیهداران حقیقت جزو این گروه اخیرند، که عیسی نیز اغلب نوک تیز حملات خود را به سوی این گروه نشانه میگرفت.
سرانجام ستمدیدگان مورد محبت عیسی قرار میگیرند، گروهی که به دلایل مختلف فردی و اجتماعی از عدالت و برابری خدا محروم ماندهاند. چقدر تاسفبار است که بسیاری از آدمیان، افراد و گروههای غیر از خود را شایستۀ استفاده از حقوقی که خالق عالم برای آنها نیز در نظر گرفته است، نمیدانند. دردناک ترین طرز تفکر زمانی است که بعضی به اسم خدا بی عدالتی را رواج میدهند و خود را نیز مجریان قوانین الهی قلمداد میکنند.
لذا، از همان آغاز ماموریت عیسی در مییابیم که خدمت به محرومان فقط قسمتی از ماموریت عیسی نبود، بلکه مرکز و هدف ماموریت او بود.
آیا چشمان ما قادر به دیدن محرومان بیشمار اطرافمان هست؟ پس لازم است که بنام مسیح و با قدرت روح او دست بکار شویم و در حد توان خود خدمت عیسی به محرومان را ادامه دهیم.