نان روزانه

گرچه ارمیا خدمتگزار خدا، در بازداشت به‌سر می‌برد، اما بر روی زمین هیچ زندانی نبود که بتواند مانع مکشوف‌شدن رؤیای خدا برای آزادی آتی یهودا شود. این فصل حاوی هفت وعده است که سه مورد از آنها را در قرائت امروز می‌یابیم. هرجا که مرگ و قحطی و گناه بود، شفا و رونق و تطهیر خواهد آمد. در هر شهری که در این زمان متروکه بود، آواز شادمانی و خنده و شکرگزاری شنیده خواهد شد. در هر زمین بایر و غیرمسکون، شبانان گله‌های خود را چوپانی خواهند کرد.
اما برای آنکه این رؤیا به حقیقت بپیوندند، فقط یک پیش‌شرط وجود داشت، خداوند می‌فرماید: «مرا بخوان». بله، «مرا بخوان که تو را اجابت خواهم کرد و تو را از چیزهای عظیم و مخفی که ندانسته‌ای، آگاه خواهم ساخت.» این بیشتر یک دعوت است تا یک دستور، دعوتی از خدای قادر مطلق که زمین را به اسرائیلِ ناتوان و فاقد زمین عطا فرموده بود. خدایی که به‌نظر می‌رسید دور از دسترس است، قوم خود را دعوت کرد تا در ساعت پریشانی خود، به‌سوی او باز گردند. اگر چنین می‌کردند، می‌توانستند وعدهٔ آینده‌ای را دریافت کنند که به مُخَیَله‌شان نیز خطور نمی‌کرد.

اغلب اوقات، دشوارترین گام در میانهٔ پریشانی‌هایی که خودمان باعث و بانی‌شان بوده‌ایم، درخواستی از ته دل از خدا برای کمک است. این کار، چه در اثر ترس باشد و چه برخاسته از اندوه، مستلزم فروتنی است، فروتنی برای پذیرفتن این واقعیت که ما ارباب سرنوشت خودمان نیستیم، بلکه نیاز به کسی داریم که هم توانمند است و هم پر از رحمت، تا به دادمان برسد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.