تسلیم بیچونوچرای مریم
«مریم گفت: “کنیز خداوندم. آنچه در بارۀ من گفتی، بشود.”»
لوقا ۱: ۳۸
با ظهور جبرائیل و اعلام مقصود عظیم خدا به مریم، دختری ساده واسطهٔ وقوع عظیمترین رویداد تاریخ بشر شد، رویدادی که زندگی عادی او را بهکلی زیرورو کرد. طبعاً اولین واکنش مریم به اعلام این خبر توسط فرشته، طرح این سؤال بود که چگونه وقوع یک چنین امری ممکن است، او که تاکنون با مردی همبستر نشده است؟ در پاسخ، فرشته مریم را از استثنایی بودن این حاملگی مطلع میکند. جالب اینجاست که در ادامه مریم سؤال دیگری را مطرح نکرده، از مشکلاتی که این واقعه برای او ایجاد خواهد شد سخنی بهمیان نمیآورد، بلکه در اطاعت کامل از ارادۀ خدا انجام مقصود خالق را بیچونوچرا پذیرفته، حتی از روی کنجکاوی نیز سؤال دیگری نمیپرسد.
در ادامهٔ این ماجرا میخوانیم که اولین مشکلی که مریم با آن روبهرو شد سوءتفاهم نامزد او یوسف مبنی بر رابطۀ نامشروع مریم با مردی دیگر بود که خود خداوند مستقیماً با این موضوع برخورد کرده، توسط خواب یوسف را از معصوم بودن مریم آگاه میسازد (متی ۱: ۲۰).
بهنظر میرسد که اتهام رابطۀ نامشروع بهطور کامل مریم را به حال خود رها نکرد؛ زیرا در انجیل یوحنا تأکید بعضی از یهودیان بر حرامزاده نبودنشان، شاید تلویحاً طعنهای به عیسی باشد (یوحنا ۸: ۴۱). لذا، این باور اشتباه مردم نیز میتواند بهای دیگری باشد که مریم با تسلیم خود به خواست خدا در طول زندگی خود پرداخت کرد.
همچنین، نبوت شمعون به هنگام تقدیم عیسای نوزاد در معبد در مورد مأموریت عیسی و صدمهای که در نتیجۀ آن مریم متحمل آن خواهد شد، سنگین ترین بهایی بود که مریم باید برای قبول این دعوت خدا پرداخت میکرد (لوقا ۲: ۳۵). هرچند مریم بعد از تولد نوزاد از سرنوشت او باخبر شد ولی تسلیم او به خدا تسلیمی بیچونوچرا بود که با این کار او به تمامی مقصود خدا، چه تلخ و چه شیرین، گردن مینهاد.
تسلیم و سرسپردگی مریم به ارادۀ خدا که در آن دختری جوان حیثیت، آبرو و خوشی خود را در مقابل مقصود الهی هیچ میشمارد، نمونهای عالی از گردن نهادن انسان به خواست الهی و اشتیاق منتظران خدا برای انجام مقصود اوست. مریم با تسلیم خود نشان داد که چگونه همکاری انسان با خدا مسیر ریزش فیض الهی را هموار میسازد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
لوقا ۱: ۳۸
«مریم گفت: "کنیز خداوندم. آنچه در بارۀ من گفتی، بشود."»
* لوقا ۱: ۳۴ – ۳۸
۳۴مریم از فرشته پرسید: «این چگونه ممکن است، زیرا من با مردی نبودهام؟» ۳۵فرشته پاسخ داد: «روحالقدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند. از این رو، آن مولودْ مقدّس و پسر خدا خوانده خواهد شد. ۳۶اینک اِلیزابِت نیز که از خویشان توست، در سن پیری آبستن است و پسری در راه دارد. آری، او که میگویند نازاست، در ششمین ماهِ آبستنی است. ۳۷زیرا نزد خدا هیچ امری ناممکن نیست!» ۳۸مریم گفت: «کنیزِ خداوندم. آنچه دربارۀ من گفتی، بشود.» آنگاه فرشته از نزد او رفت.