میکائیل و تمام فرشتگاننوشتههای آخرالزمانی معمولاً در دوران آشوب و پریشانی مورد توجه قرار میگیرند؛ یعنی زمانی که بهنظر میرسد تنها راهحل ممکن، دخالت هیجانانگیز خداست. شش فصل آخر دانیال – و مکاشفه – مشوشکننده و فراموشناشدنی هستند. اما باید چگونه از آنها سر در بیاوریم؟
از آنجا که من مدتها در کلیسایی خدمت کردم که وقف میکائیل مقدس و تمام فرشتگان شده بود، نزدیکی شدیدی با رئیس بزرگ فرشتگان، میکائیل – که در این بخش از او نام برده شده – در خود احساس میکنم. اما مجسمۀ میکائیل در حال کشتن شیطان، ساختۀ جان هِیوارد که بالای سردر ورودی آن کلیسا قرار دارد، معمولاً با داستان جورج و اژدها اشتباه گرفته میشود. به هر شکل، میکائیل آنقدرها بهخوبی در چارچوبهای فرهنگی امروزی جای نمیگیرد.
فکرکردن در مورد نیکی و شرارت به شکل سیاه و سفید، میتواند خطرناک باشد. با وجود این، در شرایط پرآشوب، چنین طرز فکری قابل درک – و حتی موجه – خواهد بود. گاهی لیبرالهای آبرومند و خیرخواه نیز در زمان بحران، ممکن است بیش از حد «معقول» و منفعل شوند. همانطور که یِیتس در شعر «بازگشت ثانویه» در رابطه با مبحث داغ سیاسی زمانۀ خود – یعنی ناسیونالیسم ایرلندی – چنین سروده بود: «بهترینان، اعتقاد راسخ ندارند، حال آنکه بدترینان پُر از جوش و خروشند.»
ما بهعنوان اعضای جامعهای امیدوار، باید پرشور و فعال باشیم، اما از ریختن هیزم به آتش گفتمانهای تفرقهانگیز و فریبکارانه، مثل بحثهای سیاسی روز دوری کنیم. امروزه، داشتن رؤیای پیروزی نهاییِ نیکی بر شر، مثل هر زمان دیگری، لازم و ضروری است. اما آیا ما این رؤیا را در جهت کمک به ترویج حکمت میپذیریم و به عمل درمیآوریم؟