نان روزانه

کلام امروز: لوقا ۱۴:‏۲۵-‏۳۳ | مطالعهٔ کتاب مقدس: ارمیا ۱۸:‏۱-‏۱۱مزمور ۱۳۹:‏۱-‏۵ و ۱۲-۱۸فیلمون ۱-‏۲۱

وقتی مردم به فرمایشات دشوار عیسی اشاره می‌کنند، اکثر اوقات همین آیات را مد نظر دارند. و در بطن این فرمایش، آنچه تکان‌دهنده‌تر است، نفرت از پدر و مادر، همسر و فرزندان، و برادران و خواهران است. آیا عیسی براستی از من می‌خواهد که «نفرت داشته باشم» (لفظ یونانیِ «میسه‌این» دقیقاً به همین معنی است)، نفرت از والدینم که به من زندگی بخشیدند و پیش از هر کس دیگری به من محبت نشان دادند، و خطوط چهره‌ام و تجلیات آن را به من آموختند؟ یا همسرم، آن گوشتی از گوشتم، و نیز فرزندانم که نام من و خصوصیات مرا برای زمان‌های آینده حمل می‌کنند؟ یا برادران و خواهرانم که در همۀ خاطراتم شریکند؟ «بله، و حتی خودِ زندگی‌ام.»
اگر می‌شد در انتهای گواهی تعمیدمان جمله‌ای با حروف درشت درج کرد، آن جمله همین می‌بود. این همان بهای شاگردی است که در طول تمام عمرمان باید اقساط آن را بپردازیم، همراه با بهره‌اش.

چه کسانی این جمعیت انبوه را تشکیل می‌دادند و می‌دهند؟ بعضی از ما به‌دنبال معجزه هستیم، به‌دنبال شفا برای خودم و برای فرزندم. بعضی از ما می‌خواهیم مفهوم زندگی‌مان را درک کنیم. بعضی از ما وقتی به نمایشی نگاه می‌کنیم، تشخیص می‌دهیم نمایش خوبی است یا نه. حتی شاگردان عیسی امید چیزی را داشتند، امید یک مسیح که یکایک ایشان را به نام بخواند. آنچه برای عیسی اهمیت داشت و دارد، پادشاهی و فرمانروایی خداست. همه چیز از این چشمه جریان می‌یابد. در آنجا، هزاران نفر بودند که یکدیگر را هُل می‌دادند تا نزدیکتر بیایند و بشنوند عیسی چه می‌گوید. عیسی برخلاف جریان رودخانه شنا می‌کند.

مطالعهٔ کتاب مقدس

لوقا ۱۴:‏۲۵-‏۳۳

جمعیتی انبوه عیسی را همراهی می‌کرد. او رو بدیشان کرد و گفت: و هر که صلیب خود را بر دوش نکشد و از پی من نیاید، شاگرد من نتواند بود. «هر که نزد من آید و از پدر و مادر، زن و فرزند، برادر و خواهر، و حتی از جان خود نفرت ندارد، شاگرد من نتواند بود. «کیست از شما که قصد بنای برجی داشته باشد و نخست ننشیند تا هزینۀ آن را برآوُرد کند و ببیند آیا توان تکمیل آن را دارد یا نه؟ زیرا اگر پی آن را بگذارد امّا از تکمیل بنا درمانَد، هر که بیند، استهزا کرده، گوید: ”این شخص ساختن بنایی را آغاز کرد، امّا از تکمیل آن درمانده است!“ «و یا کدام پادشاه است که راهیِ جنگ با پادشاهی دیگر شود، بی‌آنکه نخست بنشیند و بیندیشد که آیا با ده هزار سرباز می‌تواند به رویاروییِ کسی رود که با بیست هزار سرباز به جنگ او می‌آید؟ و اگر بیند که او را توان رویارویی نیست، آنگاه تا سپاه دشمن دور است، سخنگویی خواهد فرستاد تا جویای شرایط صلح شود. به همین‌سان، هیچ‌یک از شما نیز تا از تمام دارایی خود دست نشوید، شاگرد من نتواند بود.

ارمیا ۱۸:‏۱-‏۱۱

این است کلامی که از جانب خداوند بر اِرمیا نازل شد: پس به خانۀ کوزه‌گر فرود شدم، و او را بر چرخ خود سرگرم کار دیدم. «برخیز و به خانۀ کوزه‌گر فرود آی، و در آنجا کلام خود را به تو خواهم شنوانید.» هان ظرفی که کوزه‌گر از گِل می‌ساخت، در دستش ضایع شد؛ پس ظرفی دیگر از آن ساخت، آن‌گونه که در نظرش پسند می‌آمد. آنگاه کلام خداوند بر من نازل شده، فرمود: «خداوند می‌فرماید: ای خاندان اسرائیل، آیا من نمی‌توانم با شما همان کنم که این کوزه‌گر کرد؟ هان ای خاندان اسرائیل، شما نیز در دستان من، همچون گِل در دستان کوزه‌گرید. هرگاه دربارۀ قوم یا مملکتی اعلام کنم که آن را برکَنده، منهدم و نابود خواهم ساخت، اگر آن قوم که درباره‌اش چنین گفته‌ام، از شرارت خویش بازگشت کنند، آنگاه من نیز از آن بلا که قصدِ آن داشته‌ام، باز خواهم گشت. و هرگاه دربارۀ قوم یا مملکتی اعلام کنم که آن را بنا خواهم کرد و غرس خواهم نمود، اگر ایشان در نظر من شرارت ورزند و سخن مرا نشنوند، آنگاه من از آن نیکویی که قصد انجامش داشته‌ام، باز خواهم گشت. «پس حال به مردمان یهودا و ساکنان اورشلیم بگو، ”خداوند چنین می‌فرماید: هم‌اکنون برای شما بلایی تدارک می‌بینم و بر ضدتان تدبیری می‌اندیشم. پس هر یک از شما از راه زشت خود بازگشته، راهها و کردارتان را اصلاح کنید.“

مزمور ۱۳۹:‏۱-‏۵ و ۱۲-۱۸

خداوندا، تو مرا آزموده و شناخته‌ای. تو از نشستن و برخاستنم آگاهی، و اندیشه‌هایم را از دور می‌دانی. تو راه رفتن و آرمیدنم را سنجیده‌ای، و با همۀ راههایم آشنایی. حتی پیش از آنکه سخنی بر زبانم آید تو، ای خداوند، به تمامی از آن آگاهی. از پیش و از پس احاطه‌ام کرده‌ای، و دست خویش را بر من نهاده‌ای.


اما حتی تاریکی نیز نزد تو تاریک نیست، بلکه شب همچون روزْ روشن است؛ چراکه تاریکی و روشنایی نزد تو یکسان است. زیرا باطن مرا تو آفریدی؛ تو مرا در رَحِم مادرم در هم تنیدی. تو را سپاس می‌گویم، زیرا عجیب و مَهیب ساخته شده‌ام؛ اعمال تو شگفت‌انگیزند، جان من این را نیک می‌داند. استخوانبندی‌ام از تو پنهان نبود، چون در نهان ساخته می‌شدم. آنگاه که در ژرفای زمین تنیده می‌شدم، دیدگانت کالبد شکل ناگرفتۀ مرا می‌دید. همۀ روزهایی که برایم رقم زده شد در کتاب تو ثبت گردید، پیش از آنکه هیچ‌یک هنوز پدید آمده باشد. خدایا، اندیشه‌های تو برایم چه ارجمند است! جملۀ آنها چه عظیم است! اگر بخواهم آنها را بر‌شمارم، از دانه‌های شن فزونتر است. وقتی که بیدار می‌شوم، هنوز با تو‌ام.

فیلمون ۱-‏۲۱

فیض و سلامتی از جانب خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح بر شما باد. از پولس، زندانی مسیحْ عیسی، و تیموتائوس، برادر ما، به دوست عزیز و همکار ما فیلیمون، به خواهر ما آپْفیا و همرزم ما آرخیپوس، و به کلیسایی که در خانه‌ات برپا می‌شود: من با یاد آوردنت در دعاهایم، همواره خدای خود را سپاس می‌گویم، از این رو، هرچند در مسیح این جسارت را دارم که تو را به انجام آنچه سزاوار است حکم کنم، دعایم این است که مشارکت ایمانت بسی کارگر افتاده، تو را به شناخت هر قابلیت نیکویی رهنمون شود که در جهت نیل به قامت مسیح در ماست. محبت تو مرا سخت شاد و دلگرم کرده است، چه تو به دلهای مقدسین طراوت و تازگی بخشیده‌ای. زیرا وصف ایمانت به خداوندْ عیسی و محبتت به همۀ مقدسین را می‌شنوم. ترجیح می‌دهم بر پایۀ محبت استدعا کنم. پس من، پولسِ پیر، که اکنون نیز زندانی مسیحْ عیسایم، دربارۀ پسرم اونِسیموس که در بندْ او را پدر شده‌ام، استدعایی از تو دارم. او در گذشته برای تو بی‌فایده بود، امّا اکنون هم تو را و هم مرا مفید است. او را که پارۀ تنِ من است نزد تو باز می‌فرستم. می‌خواستم نزد خود نگاهش بدارم تا در مدتی که به‌خاطر انجیل در بندم، سهم تو را در خدمت به من بر عهده گیرد. امّا نخواستم کاری بدون موافقت تو کرده باشم، تا احسانت از روی میل باشد، نه به اجبار. چه بسا که از همین رو اندک زمانی از تو جدا شد تا برای همیشه نزدت بازگردد، امّا دیگر نه چون غلام، بلکه بالاتر از آن، چون برادری عزیز. او مرا بس عزیز است، امّا تو را به مراتب عزیزتر است، خواه در مقام یک انسان و خواه در مقام برادری در خداوند. پس اگر مرا رفیق خود می‌دانی، او را همان‌گونه بپذیر که مرا می‌پذیری. اگر خطایی به تو کرده، یا چیزی به تو بدهکار است، آن را به حساب من بگذار. من، پولس، به دست خود می‌نویسم که آن را جبران خواهم کرد - البته نیازی نمی‌بینم بگویم که تو جان خود را نیز به من مدیونی. آری ای برادر، آرزو دارم در خداوند نفعی از تو به من برسد؛ پس جان مرا در مسیح تازه ساز. این را می‌نویسم چون از اطاعت تو اطمینان دارم و می‌دانم حتی بیش از آنچه می‌گویم، خواهی کرد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.