قرائت دیروز ما را با پرسشی در مورد هویت عیسی روبهرو میکند؛ آیا او حقیقتاً میتواند عظیمتر از داوود، معبد و شَبّات باشد؟ قرائت امروز برای آشنا کردن هرچه عمیقتر ما با هویت عیسی، ما را بر آن میدارد تا منشأ کارهای او را بررسی کنیم. و در این فرایند، بدون رودربایستی، با پرسشهایی در رابطه با هویت خود و موقعیتمان در رابطه با منشأ تمام خوبیها روبهرو میشویم.
عیسی قدرت بینایی و تکلم را به مردی کور و لال هدیه داد، که نه در اثر عوامل طبیعی، بلکه در نتیجۀ فعالیت دیوها از سلامتی محروم شده بود. اما عیسی با اقتدار چه کسی، چنین کارهایی میکرد؛ رئیس دیوها یا خدای اسرائیل؟ عیسی از مباحثات منطقی اِبایی نداشت. او توضیح داد که بیرون کردن دیوها با کمک دیوها، حرفی بیمعنی است. در حقیقت، ادعای او بر اساس استدلالی حتی منطقیتر از این بود. شواهد بهوضوح نشان از این داشتند که مرد صاحبخانه بسته و خانهاش غارت شده بود، زیرا در گذشته، ساکنان خانه-(در اینجا) بینایی و تکلم- اسیر بودند و اکنون آزاد شده بودند. او، در واقع، به فریسیان میگفت: آیا این کارهای خوب، نشان میدهند که خدا در بین شما در کار است؟ آیا خداست که دست شفاگر خود را دراز کرده تا شما را بلند کند، یا این کارها نشانۀ وجود شرارت در میان شما هستند؟ و پاسخ به این سؤال است که سرنوشت ابدی شما را رقم خواهد زد.
با اینحال، برای دادن پاسخ صحیح به این پرسش، به چیزی بیش از استدلال منطقی و مشاهدات مشخص نیاز داریم. ما به پسر داوود نیاز داریم تا چشمهای ما را باز و کلام ما را تازه گرداند تا ببینیم و اعلام کنیم که فرزند مریم، حقیقتاً پسر انسان است- و پسر انسان، عمانوئیل است: خدا با ما.