قرائت دیروز ما را با پرسشی در مورد هویت عیسی روبهرو میکند؛ آیا او حقیقتاً میتواند عظیمتر از داوود، معبد و شَبّات باشد؟ قرائت امروز برای آشنا کردن هرچه عمیقتر ما با هویت عیسی، ما را بر آن میدارد تا منشأ کارهای او را بررسی کنیم. و در این فرایند، بدون رودربایستی، با پرسشهایی در رابطه با هویت خود و موقعیتمان در رابطه با منشأ تمام خوبیها روبهرو میشویم.
عیسی قدرت بینایی و تکلم را به مردی کور و لال هدیه داد، که نه در اثر عوامل طبیعی، بلکه در نتیجۀ فعالیت دیوها از سلامتی محروم شده بود. اما عیسی با اقتدار چه کسی، چنین کارهایی میکرد؛ رئیس دیوها یا خدای اسرائیل؟ عیسی از مباحثات منطقی اِبایی نداشت. او توضیح داد که بیرون کردن دیوها با کمک دیوها، حرفی بیمعنی است. در حقیقت، ادعای او بر اساس استدلالی حتی منطقیتر از این بود. شواهد بهوضوح نشان از این داشتند که مرد صاحبخانه بسته و خانهاش غارت شده بود، زیرا در گذشته، ساکنان خانه-(در اینجا) بینایی و تکلم- اسیر بودند و اکنون آزاد شده بودند. او، در واقع، به فریسیان میگفت: آیا این کارهای خوب، نشان میدهند که خدا در بین شما در کار است؟ آیا خداست که دست شفاگر خود را دراز کرده تا شما را بلند کند، یا این کارها نشانۀ وجود شرارت در میان شما هستند؟ و پاسخ به این سؤال است که سرنوشت ابدی شما را رقم خواهد زد.
با اینحال، برای دادن پاسخ صحیح به این پرسش، به چیزی بیش از استدلال منطقی و مشاهدات مشخص نیاز داریم. ما به پسر داوود نیاز داریم تا چشمهای ما را باز و کلام ما را تازه گرداند تا ببینیم و اعلام کنیم که فرزند مریم، حقیقتاً پسر انسان است- و پسر انسان، عمانوئیل است: خدا با ما.
دعای امروز
ای خدای قادر مطلق،
با طلوع پادشاهیات،
ما را از تاریکی گناه به نور تقدس بگردان،
تا برای ملاقات با تو آماده شویم
در نام خداوند و نجاتدهندۀ ما، عیسای مسیح.
مطالعهٔ کتاب مقدس
انجیل متی ۱۲:۲۲-۳۷
آنگاه مردی دیوزده را که کور و لال بود نزدش آوردند و عیسی او را شفا داد، به گونهای که توانست ببیند و سخن بگوید. پس آن جماعت همه در شگفت شدند و گفتند: «آیا این مرد همان پسر داوود نیست؟» امّا چون فَریسیان این را شنیدند، گفتند: «به یاری بِعِلزِبول، رئیس دیوهاست که دیوها را بیرون میکند و بس!» عیسی افکار آنان را دریافت و بدیشان گفت: «هر حکومتی که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد، و هر شهر یا خانهای که بر ضد خود تجزیه شود، پابرجا نخواهد ماند. اگر شیطان، شیطان را بیرون کند، بر ضد خود تجزیه شده است؛ پس چگونه حکومتش پابرجا خواهد ماند؟ و اگر من به یاری بِعِلزِبول دیوها را بیرون میکنم، شاگردان شما به یاری که آنها را بیرون میکنند؟ پس ایشان خودْ داوران شما خواهند بود. امّا اگر من به واسطۀ روح خدا دیوها را بیرون میکنم، یقین بدانید که پادشاهی خدا بر شما وارد آمده است. بهعلاوه، چگونه کسی میتواند به خانۀ مردی نیرومند درآید و اموالش را غارت کند، مگر این که نخست آن مرد را ببندد. سپس میتواند خانۀ او را غارت کند. هر که با من نیست، بر ضد من است، و هر که با من جمع نکند، پراکنده میسازد. پس به شما میگویم، هر نوع گناه و کفری که انسان مرتکب شود، آمرزیده میشود، امّا کفر به روح آمرزیده نخواهد شد. هر که سخنی بر ضد پسر انسان گوید، آمرزیده شود، امّا هر که بر ضد روحالقدس سخن گوید، نه در این عصر و نه در عصر آینده، آمرزیده نخواهد شد. «اگر میوۀ نیکو میخواهید، درخت شما باید نیکو باشد، زیرا درخت بد میوۀ بد خواهد داد. درخت را از میوهاش میتوان شناخت. ای افعیزادگان، شما که بدسیرت هستید، چگونه میتوانید سخن نیکو بگویید؟ زیرا زبان از آنچه دل از آن لبریز است، سخن میگوید. شخص نیک، از خزانۀ نیکوی دل خود نیکویی برمیآوَرَد و شخص بد، از خزانۀ بد دل خود، بدی. امّا به شما میگویم که مردم برای هر سخن پوچ که بر زبان برانند، در روز داوری حساب خواهند داد. زیرا با سخنان خود تبرئه خواهید شد و با سخنان خود محکوم خواهید گردید.» '
مزامیر ۸۰
ای شبان اسرائیل، گوش فرا ده، ای که یوسف را همچون گلهای هدایت میکنی! ای که در میان کَروبیان بر تخت نشستهای، تجلی فرما! پیش روی اِفرایِم، بِنیامین و مَنَسی، نیروی خویش را برانگیز، و به نجات ما بیا! خدایا، ما را بازآور! روی خود را تابان ساز تا نجات یابیم. ای یهوه، خدای لشکرها، تا چند شعلههای خَشمت بر دعاهای قومت زبانه خواهد کشید؟ نان اشک بدیشان خورانیدی، و جام لبریز از اشک بدیشان نوشانیدی. ما را موضوع نزاع همسایگانمان میسازی، و دشمنان ما در میان خویش خندۀ تمسخر سر میدهند. ای خدای لشکرها، ما را بازآور؛ روی خود را تابان ساز تا نجات یابیم. تاکی از مصر برآوردی؛ قومها را بیرون راندی و آن را غرس کردی. زمین را پیش روی آن فراخ ساختی، پس ریشه گرفت و زمین را پر ساخت. کوهها را به سایۀ خود پوشانید، و سروهای تنومند را به شاخههایش! شاخههای خود را تا به دریا پهن کرد، و ساقههایش را تا به نهر. پس چرا دیوارهای آن را فرو ریختی تا هر رهگذری انگورهایش را برچیند؟ گرازهای جنگل ویرانش میکنند و جانوران صحرا در آن به چَرا مشغولند! ای خدای لشکرها، نزد ما بازگرد! از آسمان بنگر و ببین! به یاری این تاک بیا، به یاری نهالیکه دست راست تو غرس کرد، و پسری که برای خود توانا ساختی. تاک تو را قطع کرده و به آتش سوزاندهاند؛ باشد که از توبیخ روی تو هلاک گردند. باشد که دست تو بر مرد دست راستت قرار گیرد، بر آن پسر انسان که برای خود توانا ساختی. آنگاه از تو روی نخواهیم تافت؛ ما را زندگی بخش، تا نام تو را بخوانیم! ای یهوه خدای لشکرها، ما را بازآور؛ روی خود را تابان ساز، تا نجات یابیم.'
اشعیا ۲۶:۱-۱۳
در آن روز، این سرود را در سرزمین یهودا خواهند سرایید: «ما را شهری مستحکم است؛ او نجات را حصار درونی و بیرونی آن میسازد. دروازهها را بگشایید تا قومِ پارسا داخل شود، قومی که وفادار میماند. اندیشۀ استوار را در آرامش کامل نگاه خواهی داشت، زیرا که بر تو توکل میدارد. تا به ابد بر خداوند توکل کنید، زیرا که خداوند یهوه، صخرۀ جاودانی است. آنان را که در بلندیها ساکنند پست ساخته است؛ شهر رفیع را به زیر میکشد؛ آن را بر زمین افکنده، با خاک یکسان میسازد؛ پایها آن را پایمال میکند، پایهای ستمدیدگان و قدمهای بینوایان.» راه پارسایان هموار است؛ طریقی که تو برای پارسایان میسازی، مستقیم است. در طریق داوریهایت، ای خداوند، برایت انتظار میکشیم. نام و یاد توست اشتیاق جان ما. شبانگاه جان من در اشتیاق توست، و سحرگاه روح من در اندرونم تو را میجوید. آنگاه که داوریهای تو بر زمین اجرا شود، ساکنان جهان پارسایی را خواهند آموخت. لیکن هرچند بر شریر لطف شود، پارسایی را نمیآموزد. حتی در سرزمینِ صالحان نیز ستم روا میدارد، و کبریایی خداوند را نمیبیند. خداوندا، دست تو افراشته است اما آنان نمیبینند! بگذار غیرت تو را برای قومت ببینند و سرافکنده شوند؛ بگذار آتشی که برای دشمنان تو است، ایشان را فرو بلعد. خداوندا، تو برای ما آرامش مقرر خواهی داشت؛ هرآنچه کردهایم، براستی تو برایمان کردهای. ای یهوه خدای ما، اربابانی غیر از تو بر ما حکم راندند، اما ما تنها نام تو را یاد میداریم. '