خواننده وسوسه میشود که آیات ۱۶ تا ۱۹ را با عنوان «بعضی از مردم هرگز خوشحال نمیشوند» مشخص کند. در این متن، عیسی با دقتی موشکافانه ویژگیهای یک گرایش انسانی را خاطرنشان میکند که همهٔ ما باید آن را بشناسیم: گرایش به بیرونگودایستادن و غرغرکردن و نالیدن، بهجای واردگودشدن با شادی و شعف. بسیاری از کارشناسان، گفتهٔ عیسی دربارهٔ نسلش را که همچون کودکان در بازار یکدیگر را صدا میکنند (آیهٔ ۱۶)، اشارهای به رؤیای امید در کتاب زکریا ۸:۴-۵ میدانند که میگوید پیر و جوان مانند هم در کوچه و بازار خواهند بود، پیران با عصایی که نشانهٔ حرمت است و کودکان در حال بازی با همدیگر. در متی کودکان بازی نمیکنند؛ فقط غرغرکنان آنجا مینشینند.
بهعبارت دیگر، روز شادمانی فرا رسیده است. یحیی آمد تا راه آیندهٔ تازهٔ پرجلال را نشان دهد. عیسای ماشیح اینجاست، اما نسل او بهجای برخاستن و جشن گرفتن، دور هم نشستهاند و شکایت میکنند که دیگران آنچه را که باید، نمیکنند؛ نه وقتی موسیقی مینوازند، نه وقتی میرقصند، نه وقتی مرثیه میخوانند، و نه وقتی سوگواری میکنند. عیبجویی آنان همینجا پایان نمیگیرد؛ از یحیی به دلیل کم خوردن و کم آشامیدن ایراد میگیرند و از عیسی بهخاطر زیاد خوردن و زیاد آشامیدن (آیات ۱۸-۱۹).
فراموشکردن خبر خوش پادشاهی آسمان بسیار آسان است؛ نه به این دلیل که گم شده است، به این دلیل که ما آنقدر سرگرم بهانهگیری و شکایتیم که آن را نمیبینیم. چنین برخوردهایی به نسل عیسی محدود نمیشود.