نان روزانه

کلام امروز: *متی ۲: ۱۳ – ۱۸ | مطالعهٔ کتاب مقدس: *هوشع ۱۱: ۱

فرار به مصر

فرشتۀ خداوند در خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت: “برخیز، کودک و مادرش را برگیر و به مصر بگریز”

متی ۲: ۱۳

متی، در بیان روایت زندگی عیسی، رخدادهای خارق‌العاده‌ای از دوران طفولیت او را برگزیده است، تا با برقراری ارتباط بین این وقایع و پیشگویی های مربوط به مسیح در کتب عهد عتیق، به مخاطبین یهودی و غیر یهودی خود نشان دهد که عیسی همان مسیح، پادشاه موعود اسرائیل است. لذا، شرح معجزۀ تولد عیسی از مریم باکره نیز به همین منظور، یعنی انجام وعدۀ عالی خدا برای قوم اسرائیل، و تمامی جهان بیان شده است. متی این واقعیت را برای ما به تصویر می‌کشد که تولد عیسی، روند امور این جهان ما را کاملاً دگرگون خواهد کرد. با تولد عیسی، تغییر عظیمی در راه است که تنها سرزمین کوچک یهودیه شامل آن نمی‌شود، بلکه تمامی جهان دستخوش این تغییر خواهد شد. اشاره به آمدن مغان از سرزمینهای دوردست مشرق زمین، و پناه گرفتن یوسف و مریم به همراه عیسی در سرزمین مصر تنها نمونه‌ای از توجه خدا به تمامی جهان در این انجیل است. اما، طنز این ماجرا در این است که علی رغم در راه بودن یک چنین تغییر عظیمی برای تمامی جهان، اندکی آنطرف تر از محل تولد عیسی، هیرودیس پادشاه در قصر باشکوه خود از تولد نجات دهندۀ جهان کاملاً بی خبر است. او توسط غریبان (مغان) از سرزمینی دوردست دربارۀ تولد پادشاه موعود اسرائیل می‌شنود، و سپس در مخالفت با این تغییر، فرمان به قتل تمامی اطفال یک دهکدۀ کوچک می‌دهد. در نتیجۀ این رویکرد خصمانۀ هیرودیس، یوسف به فرمان فرشتۀ خدا، عیسی و مادرش را به سرزمین مصر می‌برد، همان مکانی که قرن‌ها پیش از آن، یعقوب و فرزندانش نیز به آن پناه برده بودند. بدین ترتیب، عیسی در طفولیت خویش، شریک سرگردانی قوم خدا می‌شود.

در طول تاریخ، پیوسته اقتدار‌گرایی و انحصار‌طلبی گروهی خاص سبب آزار و زحمت اکثریت مردم شده است. در جهانِ امروز ما نیز بسیارند افرادی که در نتیجۀ همین رویکرد خصمانه، یا ناچار به ترک سرزمین خود  شده‌اند و یا در روند زندگی عادی و روزمرۀ خود دچار مشکلاتی فراوان شده‌اند. اما، با کمی تامل بر کودکی عیسی و همراه شدن با صبر و انتظار خدا برای فرارسیدن زمان موعود، امید منتظرین عدالت برای پایان یافتن سرگردانی، یقیناً به ثمر خواهد نشست.  

 

 

مطالعهٔ کتاب مقدس

*متی ۲: ۱۳ – ۱۸

پس از رفتن مُغان، فرشتۀ خداوند در خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت: «برخیز، کودک و مادرش را برگیر و به مصر بگریز و در آنجا بمان تا به تو خبر دهم، زیرا هیرودیس در جستجوی کودک است تا او را بکشد.» پس او شبانگاه برخاست، کودک و مادرش را برگرفت و رهسپار مصر شد، و تا مرگ هیرودیس در آنجا ماند. این واقع شد تا آنچه خداوند به زبان نبی گفته بود تحقق یابد که «پسر خود را از مصر فرا خواندم.».
چون هیرودیس دید که مُغان فریبش داده‌اند، سخت برآشفت و فرستاده، همۀ پسران دو ساله و کمتر را که در بِیت‌لِحِم و اطراف آن بودند، مطابق زمانی که از مُغان تحقیق کرده بود، بکشت. آنگاه آنچه به زبان اِرمیای نبی گفته شده بود، به حقیقت پیوست که:
«صدایی از رامَه به گوش می‌رسد،
صدای شیون و زاری و ماتمی عظیم.
راحیل برای فرزندانش می‌گرید
و تسلی نمی‌پذیرد،
زیرا که دیگر نیستند.»

*هوشع ۱۱: ۱

هنگامی که اسرائیل طفل بود او را دوست داشتم
و پسر خود را از مصر فرا خواندم.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.