نان روزانه

روت ۲۲:۱

و نعومی مراجعت کرد و عروسش روت موآبیه که از بلاد موآب برگشته بود، همراه وی آمد و در ابتدای درویدن جو وارد بیت‌لحم شدند.

نعومی

کتاب روت بازگوکننده داستان سه زن است: نعومی، عُرفه و روت. هر سه ایشان زندگی پر‌مشقتی را پشت سر گذاشته بودند. بدون شک رنج نعومی بیشتر از آن دو زن دیگر بود. او در دوره زندگی در کشور غریب، هم همسرش را از دست داده بود و هم دو پسرش را. عجیب نیست که وی نام خود را از نعومی (یعنی دلپذیر) به مُّره (یعنی تلخ) تغییر داد. در حقیقت همه خوشی‌ها از زندگی وی رخت بربسته بودند. وقتی همه عزیزانتان را از دست می‌دهید، تلخی خیلی آسان‌تر می‌تواند به قلبتان راه یابد. با این حال در غالب مواقع نتیجه این تلخی، حس ترحم بر خود است. شخص، خدا را مورد سرزنش قرار می‌دهد. «قادر مطلق به من مرارت سخت رسانیده است.» نعومی، مواظب باش! خدا را به‌خاطر اشتباهات خودت سرزنش نکن. او و شوهرش داوطلبانه اسرائیل را ترک گفته بودند. رفتن و رحل اقامت‌افکندن در موآب انتخاب خودشان بود، در‌حالی‌که موآب زیر لعنت خدا قرار داشت (تثنیه ۳:۲۳). از این گذشته، الیملک و نعومی به پسران خود اجازه دادند تا با زنان موآبی ازدواج نمایند. این کار هم بر خلاف فرمان خداوند بود (تثنیه ۳:۷- ۴). او به‌جای سرزنش کردن خدا، باید به این حقیقت اعتراف می‌کرد که خودش زندگی‌اش را تلخ‌تر کرده است. با‌این‌حال خدا نعومی را پس نمی‌زند بلکه نقشه‌اش را تحقق می‌بخشد. او به زندگی نعومی رنگ و بویی تازه می‌بخشد. این از زمانی آغاز می‌شود که وی به بیت‌لحم باز می‌گردد. دوره قحطی به پایان رسیده و مردم مشغول درو نخستین محصولند. به‌تدریج حس ترحم بر خود و تلخی از وجودش ناپدید می‌شود. هر که به‌سوی خدا بازگردد، همیشه در پایان به بیت‌لحم می‌رسد: خانه نان.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.