یوشع ۸:۱۴
... اما من یهوه خدای خود را به تمامی دل پیروی کردم.
زیرا که یهوه خدای مرا به تمامی دل پیروی نمودی.
(یوشع ۹:۱۴)
نزیرا که یهوه خدای اسراییل را به تمامی دل پیروی نموده بود.
(یوشع ۱۴:۱۴)
کالیب
دیروز آموختیم که راز موفقیت کالیب ایمان بود. امروز میخواهیم دربارهی شرایط داشتن چنین ایمانی بیاموزیم. این شرایط را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: کالیب خدای خود را به تمامی دل پیروی میکرد. او در این کار نه استثنائی قائل بود و نه اغماضی. تنها تابعیت محض از خدا. ما در یوشع ۱۴ سه بار با این عبارت مواجه میشویم. نخستین بار آن، از زبان خود کالیب است. این گفته وی، نه یک جور تفاخر و غرور، بلکه بیان صرف یک واقعیت بود. آیا ما جرات و توان بازگو کردن چنین حرفی را در مورد شیوهی راه رفتن خودمان با خدا داریم؟ بعضیها هرگز جرات گفتنش را ندارند، اما برخی به آسانی آن را بر زبان میرانند. دومین بار آن، موسی است که دربارهی کالیب چنین شهادتی میدهد و درست همان کلمات را به کار میبرد. این حتی از عبارتی که کالیب در مورد خودش به کار برد، اهمیت بیشتری دارد. مردم از مسیح چه چیزی را در من میبینند؟ آنان زندگی مرا چگونه در یک جمله خلاصه میکنند؟ اما مهمترین شهادت را خود خدا درمورد کالیب میدهد. خدایی که زوایای پنهان دل را تشخیص میدهد. «ای خداوند، مرا آزمودهای و شناختهای… و فکرهای مرا از دور فهمیدهای… و همهی طریقهای مرا دانستهای.» (مزمور ۱:۱۳۹- ۳) نسبت به این عبارت تنها یک واکنش میتوان نشان داد: «ای خدا مرا تفتیش کن و مرا بشناس. مرا بیازما و فکرهای مرا بدان. ببین که آیا در من راه فساد است! و مرا به طریق جاودانی هدایت فرما.» (مزمور ۲۳:۱۳۹- ۲۴)