سامری نیکو

یک روز عیسی با شاگردانش رازی را درمیان گذاشت، اینکه او به‌زودی مورد آزار و رنج بسیار قرار خواهد گرفت

پسر گمشده

شخصی دو پسر داشت. یک روز پسر جوان‌تر ارث خود را از پدرش طلب کرد

رنجی عظیم

زمان خدمت مسیح بر زمین رو به پایان بود. او از ابتدا می‌دانست که می‌بایست رنج بسیاری بکشد و کشته شود

صبح پُر‌جلال

دوستان با وفای مسیح از دور ناظر مصلوب شدن او بودند. برای ایشان دیدن مرگ استاد محبوبشان بسیار دردناک بود