برای چند لحظه به ساختار پیچیدهٔ DNA فکر کنید. چه ساختاری میتواند گستردهتر و سازمان یافتهتر از کوچکترین اجزایی باشد که فردیت هر کدام از ما را ساخته است؟ ما بهنحوی حیرتانگیز ساخته شدهایم. تردید نکنید که هیچ تصادفی در کار نبوده است. خدا، خالق کامل همه چیز است.
مزمور ۱۳۹ به شکل بسیار زیبایی؛ عمقِ محبتِ خدا و امتداد توجه او به شناخت و مراقبت از ما را یادآوری میکند. «زیرا سخنی بر زبان من نیست جز اینکه تو ای خداوند آن را تماماً دانستهای» (آیهٔ ۴). «زیرا تو بر دل من مالک هستی مرا در رحم مادرم نقش بستی. تو را حمد خواهم گفت؛ زیرا که بهطور مهیب و عجیب ساخته شدهام» (آیات ۱۳ و ۱۴). «ای خدا فکرهای تو نزد من چقدر گرامی است و جمله آنها چه عظیم است» (آیهٔ ۱۷). «ای خدا مرا تفتیش کن و دل مرا بشناس. مرا بیازما و فکرهای مرا بدان» (آیهٔ ۲۳).
اگر کسی در روی زمین از پنهانیترین افکار ما آگاه میشد، آن وقت همهٔ ما میمُردیم، یا دستِکم تا حد مرگ پریشان و آشفته میشدیم. خوشبختانه هیچ انسانی آنقدر گنجایش ندارد که کاملاً ما را بفهمد و بداند که چرا اینگونه فکر میکنیم یا چرا چنین احساسی داریم. اما خدا همه چیز را درمورد ما میداند، ولی باز هم ما را دوست دارد! هر لحظه در زندگی، هرگاه که میخوابیم یا از خواب بیدار میشویم او در کنار ماست. این موضوع برای کسی که سعی دارد از خدا فرار کند یا کسی که حتی قادر نیست با خودش روبهرو شود؛ یک تصور وحشتناک است، اما برای ما موجب آرامش و تسلی است. شخصی که سعی دارد فرار کند، وقتی که همه جا با خدا روبهرو شود، مجبور به توقف خواهد شد. در آن زمان است که ترس و عدم اطمینان جایشان را به آرامش و بصیرت راستین خواهند داد. خدا نمیخواهد به زور ما را بهدست بیاورد و روزگار ما را تیرهوتار بسازد. او فقط میخواهد بدانیم که بدون وی، هیچ آسودگی خیال و آرامش فکری به معنای واقعی وجود ندارد.
«ساختهشده به شباهت خدا»: آیا میتوانم خدا را در آینه ببینم؟
آیا میتوان فهمید که ساختهشدن به شباهت خدا دقیقاً چه معنایی دارد؟ آیا به این معنا است که خدا همانطور که خودش را میشناسد، ما را نیز میشناسد؟ آیا به این معنا است که ما همانطور که خودمان را میشناسیم، میتوانیم او را بشناسیم؟ برخی گفتهاند که خدا باید مرد را شبیه بدن خود و زن را شبیه عواطف خود ساخته باشد. شاید فکر کنید که مطالب زیادی درمورد خودتان میدانید، اما واقعیت این است که هیچیک از ما قادر به کشف «اعماق درون انسان» نیست، آنجا قلمرو خداست. همچنان که در شناخت خدا رشد میکنیم، آگاهی ما از خودمان بیشتر میشود، اما هرگز نمیتوانیم همه چیز را بدانیم، مگر آنکه خدا تصمیم بگیرد آن را بر ما مکشوف کند. ولی در این زندگی چنین وعدهای به ما داده نشده، بلکه برای ابدیت در کنار خدا ذخیره شده است. پولس رسول مینویسد: «آنچه اکنون میبینیم، چون تصویری محو است در آینه، اما زمانی خواهد رسید که روبهرو خواهیم دید. اکنون شناخت من جزیی است، اما فرا خواهد رسید که به کمال خواهم شناخت چنانکه به کامل نیز شناخته شدهام.» (اول قرنتیان ۱۲:۱۳)
بسیاری از مردم با تکیه بر هوش و توانایی خود، تلاش میکنند تا شاید فکر خدا را در این دنیا بفهمند، همانطور که سعی دارند خوشبختی واقعی و پایدار را همینجا در این زندگی محدود بشری پیدا کنند. شاید این افراد معتقد باشند که ما میتوانیم با کل هستی یکی شویم. شاید هم اگر به خِرَد کیهانی دست پیدا کنیم تبدیل به خدا شویم و از طریق برخی رموز مدیتیشن، زندگی عادی خود را تعالی بخشیم. آنها فکر میکنند که میدانند، اما کاملاً آنچه را که فکر میکنند فهمیدهاند، درک نمیکنند. شاید منشأ اعتقادی دوستان یا هم کلاسیهای شما از جای دیگری سرچشمه میگیرد. بعضی از این مذاهب به «خرد کیهانی» و اَشکال مختلف آن اعتقاد دارند، اما این مفاهیم با اعتقادی که مسیحیان بالغ به حکمت «فکر مسیح» دارند هیچ شباهتی ندارند. خواهش میکنم این دو طرز فکر را یکسان ندانید. هدیهٔ روحالقدس –که به ما کمک میکند تا هر چه بیشتر شبیه مسیح بشویم– یک عمل ساده است و نیازی ندارد که برای رسیدن به آن، انواع راه و روشهای عجیبوغریب را تجربه کنیم. عیسی در انجیل متی ۷:۷ وعده میدهد که: «بخواهید که به شما داده خواهد شد.» به همین سادگی است.
شاید درمورد ادعاهای سایر ادیان و مذاهب کنجکاو باشید، خدا اجازه میدهد آزادانه به دنبال کشف حقیقت باشیم، اما اگر بگذارید خدا «قلب شما را تفتیش کند»، نور حقیقت بر شما خواهد تابید.
- آیا میخواهید اجازه دهید که خدا قلب شما را تفتیش کند؟ فکر میکنید که میتوانید رابطهٔ شخصی و صمیمیای با خدا داشته باشید؟