«دعا، تغییری در خدا ایجاد نمی‌کند، مرا عوض می‌کند.»

سی .اس. لوییس

چارلی براون با ناراحتی می‌گفت: «زندگی برای من خیلی دشوار است. از روزی که متولد شدم، سردرگم بودم. به‌نظرم تمام مشکل ما در این است که زندگی پُرشتابی داریم… ما واقعاً آماده نیستیم.» لینوس پرسید: «چه انتظاری داشتی، یک فرصت کوتاه برای اینکه اول خودت را گرم کنی؟» (چارلز. ام. شولز، بادام زمینی‌ها)  

«از آغاز شکل‌گیری این ملت (آمریکا)، همواره به خدا محتاج بوده‌ایم، ولی امروز به‌طور خاص محتاج او هستیم. اکنون با نوع جدیدی از خصومت روبه‌رو هستیم. ما درگیر نوع جدیدی از مبارزه هستیم و به کمک روح خدا نیازمندیم.»

بیلی گراهام – ۱۴‌سپتامبر‌۲۰۰۱، روز ملی دعا و یادبود

برخی از شما، وقتی کوچک‌تر بودید، فرصت شناخت خدا و به‌طور خاص، عیسی مسیح را داشته‌اید. برخی دیگر نیز یا به تازگی با مسیح آشنا شده‌اید؛ یا هنوز در کشمکش هستید که زندگی مسیحی در کل چه معنایی دارد. هرگاه این حقیقت بزرگ را درک کنیم –که ما آفریده شدیم تا از طریق مسیح یک رابطهٔ شخصی با خدا داشته باشیم–، آنگاه می‌توانیم بر رابطهٔ درازمدت و در تمام طول زندگی با پدر، پسر و روح‌القدس متمرکز شویم. سفر ما با جواب‌دادن به یک سؤال خیلی مهم شروع می‌شود: آیا حاضرم به آن صدای آرام و ملایم خداوند گوش کنم و بگذارم زندگی کهنهٔ من «بمیرد» تا در او صاحب یک حیات جدید، و تولد تازه بشوم؟ این یک معامله بزرگ است، صرف‌نظر از اینکه شخص چند سال زندگی کرده است و تا چه اندازه تجربه دارد. حتی کسی هم که تصور می‌کند رابطه‌ای صمیمانه با خدا دارد، ممکن است متوجه شود که این‌طور نیست. مانند نوجوانانی که سرگذشت آنها را در سری مقالات «فراز و نشیب‌های نوجوانی» خواندید.  

توبه کردن، چیزی بیشتر از ابراز تأسف است  

اگر والدین‌تان متولد دهه‌های ۴۰ یا ۵۰ باشند (یا پدربزرگ و مادربزرگ شما)، ممکن است فیلم «قصهٔ عشق (Love story)» محصول ۱۹۷۲ را به‌یاد داشته باشند. آن فیلم یک خط فکری را بنیان گذاشت: «عشق؛ یعنی اینکه هیچ‌وقت نگو متأسفم.» واقعاً؟! کافی است با شخص مورد علاقه یا یکی از والدین خود این‌گونه رفتار کنید!… این چیزها فقط در هالیوود هستند.  

همهٔ ما گاهی اوقات اشتباه‌کاری می‌کنیم و البته باید تاوان آن را هم بپردازیم. «متأسفم»، یکی از مهم‌ترین عبارات رایج در هر زبانی است. اگر چه صبر و تحمل خدا نسبت به ما باور نکردنی است، اما انتظار هم دارد که اگر می‌خواهیم با او رابطه داشته باشیم، تغییراتی را در خودمان به‌وجود بیاوریم. توبه، اولین قدم در این مسیر است. آیا به‌راستی می‌دانید معنای توبه چیست؟ ممکن است بگویید به معنای ابراز تأسف به‌خاطر گناهان؛ یا به‌خاطر زندگی گذشتهٔ ما در حضور خدا و طلب آمرزش از اوست. تا اینجا درست گفتید. احساس ندامت یا پشیمانی از اشتباهات، احساسی است همگانی در سراسر دنیا، به ویژه در کسانی که وجدان داشته باشند. شخصی که متهم به جنایت یا بزهکاری شده باشد، ممکن است قبل از حاضر‌شدن در دادگاه ابراز تأسف کرده و ندامت خود را به زبان بیاورد. برخی دیگر نیز در لحظهٔ دستگیری پشیمان می‌شوند. اگر این آدم خیره‌سر و متمرد واقعاً از شیوه زندگی خود توبه کرده بود، می‌بایست تغییری در زندگی‌اش ایجاد می‌شد و دیگر مرتکب جرم یا جنایت نمی‌شد، نه اینکه فقط «اشک تمساح» بریزد. توبه‌کردن خیلی فراتر از فقط ابراز تأسف است. توبه اولین قدم به‌سوی ایجاد تغییر در زندگی است. «پس اگر کسی در مسیح باشد خلقتی تازه است. چیزهای کهنه درگذشت، هان همه چیز تازه شده است.» (دوم قرنتیان۱۷:۵)  

«تولد تازه»: آیا چنین چیزی امکان دارد؟  

از آنجا که طبیعت انسانی ما به انجام کارهای بد تمایل دارد و هیچ کس هم نمی‌تواند از آن فرار کند، پس مشخص است که همهٔ ما به ایجاد تغییر در زمینه‌های مختلف زندگی نیاز داریم. شاید برای ما کمی طول بکشد تا برخی از این زمینه‌ها را پیدا کنیم، ولی روح قدوس خدا به‌خوبی می‌تواند ما را در این مسیر هدایت کند. زمانی که وجدان ما آرامش را از ما می‌گیرد، بهترین زمان برای گوش‌دادن به صدای روح خداست. تغییر‌کردن ترسناک است و همیشه هم آسان نیست. همین‌طور، به‌ندرت امکان دارد که یک مرتبه اتفاق بیفتد و معمولاً با برگشت به‌طرف رفتارهای گذشته؛ قبل از یک شروع جدید همراه است. ما مسیحیان می‌توانیم همچون سراینده این مزمور دعا کرده و بگوییم: «خدایا، دل طاهر در من بیافرین و روح مستقیم در باطنم تازه بساز.» (مزمور ۱۰:۵۱) 

موضوع تولد تازه ممکن است به‌نوعی نامفهوم جلوه کند. اگر من دارای این ظرفیت هستم که وقتی زندگی‌ام را به مسیح می‌دهم، در همان لحظه از جنبهٔ روحانی دوباره متولد شوم، پس آیا این انتظار هم می‌رود که بلافاصله به یک مخلوق جدید هم تبدیل شوم؟ به مراحل بارداری و تولد طبیعی فکر کنید. شما چگونگی مراحل تولد خود را به‌یاد ندارید. ما هم به‌یاد نداریم. فقط می‌دانیم که اتفاق افتاده است، چون من و شما الان در اینجا هستیم. اگرچه انعقاد نطفه در یک لحظه انجام شد، اما ۹ ماه طول کشید تا شما به اندازهٔ کافی رشد کنید و بتوانید در فضای خارج از رحم مادرتان زنده بمانید. وای! اولین تنفس.  

فرایند تولد تازهٔ روحانی نیز کمتر از این حیرت‌انگیز نیست. در یک لحظه حیات تازهٔ شما شکل گرفت و شما در نظر مسیح یک انسان جدید هستید. شما از یک رحم گرم و راحت بیرون نخواهید آمد و به‌عنوان کسی که آماده است تا در هر شرایطی با مسیح همراه شود، بیشتر از یک کودک نوپا نخواهید بود. حتی این رحم رشد روحانی هم الزاماً یک مکان راحت و بی‌جنبش نیست. شاید آن غذایی را که نیاز دارید دریافت نکنید و حتی امکان دارد از بابت نیازهای اولیهٔ زندگی در مضیقه باشید. دنیای اطرافتان ممکن است گاهی کاملاً بر ضدتان باشد. منظور این نیست که در مقام یک کودک مسیحی نمی‌توانید رشد کنید، بلکه در این مسیر به تلاش فراوانی احتیاج دارید.  

در چنین موقعی است که به همراهی و حمایت کسانی که در ایمان رشد کرده‌اند، احتیاج پیدا می‌کنید. کسانی که شما را تشویق کنند و خوراک بدهند تا در ایمان رشد کنید. ما به این اشخاص می‌گوییم مشاورین روحانی. وقتی در ایمان خود به اندازهٔ کافی رشد کردید و یاد گرفتید که صدای خدا را به وضوح تشخیص دهید، آن‌وقت می‌توانید بیشتر به رابطهٔ شخصی خود با او از طریق روح‌القدس متکی باشید. شما هنوز هم نیاز دارید که گاهی از سوی دیگران تشویق بشوید –به همین دلیل هم کلیسا وجود دارد–، اما به اندازه‌ای قوت خواهید یافت که در صورت لزوم تنها با خدا بایستید.  

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.