ایمان مسیحی ایمانی است که بر پایهٔ رابطه بنا شده است. رابطهٔ بین انسان با خدا و همچنین، رابطهٔ ما با دیگر انسانها. ما در اجتماع ایمانداران (کلیسا) است که خدا را میشناسیم و با او وارد رابطه میشویم. مبنای هر رابطهٔ سالم، دوطرفهبودن آن رابطه است. همچنین، در هر رابطهای که باشیم، میدانیم که طرفین نقشی را در این رابطه ایفا میکنند و از هم انتظاراتی دارند. احتمالاً همهٔ ما میدانیم که در این رابطه، نقش خدا و کلیسا در قبال ما چیست و انتظار داریم که کلیسا نقش خود را در قبال ما ایفا کند. اما آیا این را نیز میدانیم که ما بهعنوان جوانان چه نقشی در این رابطه داریم؟
در این سری مقالات، سعی خواهیم کرد که به نقش جوانان در کلیسا بپردازیم و ببینیم که چه فرصتهایی برای ایفای نقش خود در قبال کلیسا بر عهده داریم. جوانان در این اجتماع نقش بسزایی بر عهده دارند. در کتابمقدس، چه در عهد قدیم و چه در عهد جدید، میبینیم که خدا چطور افراد جوان را فراخواند. در کتابمقدس داوود، یوسف، استر، ارمیا و مریم مادر عیسی نمونههایی هستند که خدا در سنین نوجوانی از آنها استفاده کرده است.
داوود تقریباً ۱۵ ساله بود که توسط سموئیل برای پادشاهی مسح شد. یوسف ۱۷ ساله بود که برادرانش او را به بردهگی فروختند و به مصر برده شد. دربارهٔ سن استر مطمئن نیستیم، ولی بر طبق سنت یهودیان، دخترها باید حداقل ۱۲ سال میداشتند تا بتوانند ازدواج کنند. سن ارمیا در کتابمقدس عنوان نشده، ولی محققان کتابمقدس بر این باورند که احتمالاً بین سنین ۱۳ تا ۱۶ سالگی برای نبیبودن فراخوانده شده بود. همچنین، سن مریم مادر عیسی هم در کتابمقدس ذکر نشده، ولی بر اساس قوانین و سنن یهودی، احتمالاً بین ۱۲ تا ۱۴ سال سن داشته است.
این افراد نمونههایی هستند که با وجود سن کم، خدا از آنها برای کارهایی بزرگ و تأثیرگذار استفاده کرد. برخی شاگردان مسیح هم سن زیادی نداشتند، مثل یوحنا یا تیموتائوس که بهطور خاص پولس او را تشویق میکند نگذارد کسی جوانی او را خوار بشمارد. (اول تیموتائوس ۱۲:۴)
بیایید با هم به برخی از فرصتهایی که جوانان در اختیار دارند و خدا به آنها بخشیده است نگاهی بیندازیم.
انرژی جوانی
دوران نوجوانی و جوانی زمانی است که بدن و ذهن ما از بالاترین قدرت برخوردار است. در این دوران است که افراد قادر خواهند بود سختترین کارها و سنگینترین ورزشها را انجام دهند و در کمال تعجب، گاهی حتی خسته هم نشوند!
پس اگر خدا ما را به اینگونه خلق کرده که در این دوران از زندگی بالاترین سطح انرژی، شور و حیات، و قدرت و استقامت را در اختیار داشته باشیم، آیا هدفی هم از این کار دارد؟ مطمئناً جواب همهٔ شما مثبت است، زیرا هیچ کار خدا بیهدف نیست. خوب سؤال اینجاست که جوانان چه میزان از این انرژی و قدرت در این فصل از زندگیشان را در کلیسا صرف میکنند؟
خدمت کار سختی است و برای انجام آن، نیاز به قدرت و انرژی داریم. شما چطور آن را به کلیسای خود تزریق میکنید؟ خُب، حداقلترین کاری که میتوانید انجام دهید، این است که دهیک زمان و انرژی خود را به کلیسا بدهید. مثلاً داوطلب شوید که ساعاتی را در طول هفته در کلیسا حضور داشته و به دیگر خادمین، در هر خدمتی که مشغول هستند، کمک کنید. فراموش نکنید که شما از بیشتر خادمین در کلیسا جوانتر بوده و انرژی بیشتری در اختیار دارید. بهیاد داشته باشید که وقتی دستان موسی که مسنتر بود خسته شد، هارون و حور که از او جوانتر بودند، دستان وی را بالا نگاه داشتند. (خروج ۱۷: ۱۲)
بنابراین، طبق موضوعات مطرح شده در بالا، باید در وحلهٔ اول قدر انرژی، شور و اشتیاقی که در سنین نوجوانی و جوانی داریم را دانسته، نگذاریم که این سالهای با ارزش و تأثیرگذار زندگیمان به هدر رفته یا تلف شوند. گذراندن وقت بیشتر در کلیسا یا کنار بقیهٔ خادمین، هم میتواند ما را از خطرات دنیا حفظ کند و هم درسهای زیادی به ما میآموزد. حتی فراتر، ما از این طریق در پیشبرد پادشاهی خدا سهیم خواهیم بود!
در مقالات بعدی، با هم به دیگر فرصتها برای ایفای نقش در این رابطهٔ دوطرفه با کلیسا نگاه خواهیم کرد.