در این سری از مقالات، دربارهٔ دوطرفهبودن رابطه با کلیسا صحبت میکنیم و تمرکزمان بهطور مخصوص بر نقش جوانان در این رابطه است. در مقالهٔ قبلی پرسیدیم که آیا میدانیم ما بهعنوان جوانان چه نقشی در این رابطه بر عهده داریم؟
در پاسخ به این سؤال، به برخی از نقشهایی که جوانان میتوانند در کلیسا ایفا کنند به موضوع انرژی جوانی و تکنولوژی و فرصتهای دوران جوانی در میان جوانان پرداختیم و دیدیم که جوانان چگونه میتوانند از آنها در کلیسا استفاده کنند. خواندیم که خدمت در پادشاهی خدا تنها به معنای موعظه و خدماتی از این قبیل نیست. هر کاری که بتواند به پیشبرد پادشاهی خدا کمک کند، خدمتی مهم است. در این مقاله به موضوعی دیگر و چگونگی استفاده از آن میپردازیم.
جوانی و مدیریت زمان
در مقالهٔ قبلی گفتیم که چطور فرصتهای اجتماعی شما میتواند آیندهای را برای شما بسازد که در آن بتوانید به کلیسا کمک کنید. اما آینده، همانطور که از اسمش پیداست، هنوز نیامده. اگرچه همهٔ جوانان باید به آیندهٔ خود خوب فکر کنند و نقشههایی داشته باشند که آیندهای روشن، موفق و امن را برایشان به ارمغان بیاورد، ولی واقعیت این است که نباید آنقدر درگیر آینده بشویم که فرصتهای زمان حال را از دست بدهیم.
کتابمقدس در جامعه فصل سه آیهٔ یک میفرماید: «برای هر چیز زمانی است و هر امری را زیر آسمان، وقتی.» بهعنوان جوانان زمانهای خودتان را چطور سپری میکنید؟ آیا از خدا میخواهید که ارادهٔ خودش را برای زمان و دوران جوانیتان به شما آشکار کند؟ آیا این فکر که نقش شما جوانان در قبال کلیسا چیست، در مدیریت زمان شما تأثیری دارد؟
وقتی به گذشته فکر میکنم، میبینم که در دوران نوجوانی و جوانی زمانهای آزاد بیشتری در اختیار داشتم. از شما چه پنهان، گاهی حسرت زمانهای ازدسترفته را میخورم! موقعیتهایی را میبینم که از آنها میتوانستم در جهت کسب مهارتهای بیشتر و بهتر استفاده کنم و امروز آنها را در کلیسا بهکار ببرم.
شما بهعنوان یک جوان از چه ابزارهایی برای مدیریت زمان خود استفاده میکنید؟ در این زمانبندیها خدا، کلیسا و خدمت به دیگران چقدر دیده میشوند؟ آیا فکر میکنید که خدمت به کلیسا فقط مختص کسانی است که از رشتهٔ تحصیلیای خاص (معمولاً الهیات) فارق تحصیل شدهاند؛ یا شغل و زندگیشان به سروسامانی رسیده است؟
شاید فکر کنید، خُب من در حال حاضر و در این دوران آنقدر درگیر مدرسه، دانشگاه، کلاسها و فعالیتهای مختلف هستم که دیگر زمانی برای رفتن به کلیسا و خدمت ندارم. نهایت کاری که در این دوران میتوانم انجام بدهم، این است که هر یکشنبه خدمتی را در کلیسا انجام بدهم. بیایید موضوع خدمت و نقش شما در قبال کلیسا را از زاویهای نگاه کنیم که خیلی هم برنامههای آموزشی شما را تغییر ندهد!
به شکل عمومی، باور بیشتر مردم این است که برای انجام هر خدمتی باید به کلیسا رفت. البته این طرز فکر از جهاتی درست است، ولی فراموش نکنید که مهمترین خدمت کلیسا این است که به بیرون برود! آیا تابهحال به این موضوع توجه کردهاید که عیسی مسیح معمولاً به افراد میگفت «بروید» تا اینکه «بیایید»! در انجیل چقدر میخوانید که عیسی جایی نشسته باشد و مردم پیش او بیایند؟ آیا این خود عیسی نبود که نزد مردم میرفت؟ درست است، این عیسی بود که بیشتر پیش مردم میرفت. او شاگردان را هم میفرستاد که از جمع خودشان بیرون و نزد مردم بروند. مأموریت بزرگ با این کلمه شروع میشود: «پس بروید» (متی ۲۸:۱۹).
بنابراین، من برای شما جوانان که خیلی مشغول تحصیل و یادگیری هستید یک پیشنهاد دارم. صبحها قبل از انجام هر کاری (حتی اگر میتوانید قبل از نگاهکردن به موبایلتان) دقایقی را به مطالعهٔ کتابمقدس و صحبتکردن با خدا اختصاص دهید. در حضور خدا، اجازه دهید که او با شما صحبت کند. نتیجهٔ این رابطه این است: با خدا هر روز شخصیت ما بیشتر شبیه عیسی مسیح خواهد شد. حالا فرصت فوقالعادهای در اختیار دارید. این حضور، این خدا، و این تصویر عیسی در خودتان را به هر جا که میروید با خودتان ببرید. اجازه دهید که دوستانتان با عیسی آشنا شوند و او را بشناسند. شاید بتوانید با این روش، هم به همهٔ برنامههای روزانهتان برسید، و هم به کلیسایتان در خدمت بشارت کمک بزرگی کنید.