دوستان، بسیار خوشحالیم که در مسیر پی‌بردن به مفهوم، اهداف و عملکرد کلیسا با ما همراه هستید. در این مقاله می‌خواهیم به‌طور کوتاه در رابطه با تأسیس کلیسا و مؤسس آن صحبت کنیم.


اما قبل از وارد‌شدن به این موضوع، مایلم با مثالی اهمیت و درک موضوع مقاله را ملموس‌تر کنم. در ذهنتان راجع به یک سفارت‌خانه فکر کنید. مثلاً، سفارت‌خانهٔ انگلستان در ایران. هر چند که این سفارت‌خانه از لحاظ جغرافیایی در ایران قرار دارد، اما از قوانین کشور ایران تبعیت نمی‌کند و به‌نوعی جزو خاک ایران محسوب نمی‌شود. این سفارت‌خانه از قوانین کشور مبدأ (انگلستان) که او را به‌عنوان نماینده و سفیر به ایران فرستاده است تبعیت می‌کند.
دیدگاه عیسی مسیح نسبت به کلیسای خودش نیز این‌گونه است، یعنی ما سفیران مسیح در این دنیا هستیم! هر چند در این دنیا زندگی می‌کنیم، اما از آن این دنیا نیستم. چرا؟ چون ما فرزندان پادشاه هستیم و از قوانین پادشاهی آسمان تبعیت می‌کنیم، نه از قوانین این دنیا (یوحنا ۱۶:۱۷).


دوستان، کلمهٔ «کلیسا» در ترجمهٔ قدیمی زبان انگلیسی کینگ جیمز ۷۶ بار و کلمهٔ «کلیساها» ۳۶ بار استفاده شده است. جالب است که هیچ کدام از این آیه‌ها به کلیسای ساختمانی و مدرن اشاره نمی‌کنند، بلکه اشارهٔ آنها به جمع مؤمنین و جماعت مقدیسن است؛ زیرا تا قبل از قرن دوم میلادی و ساخته‌شدن کلیسای ساختمانی توسط روم، مسیحیان در خانه‌ها، غارها یا فضاهای باز عبادت می‌کردند. پس، با‌ توجه به مفهوم کلیسا، هنوز این سؤال باقی می‌ماند که کلیسا کی و توسط چه کسی تأسیس شد؟


بیایید با هم به متی باب ۱۶ آیه‌های ۱۳-۲۰ رجوع کنیم. در این آیه‌ها، شاهد گفت‌وگوی جالبی بین مسیح و شاگردان هستیم. مسیح از شاگردان می‌پرسد که مردم (دنیای بیرون) پسر انسان (عیسی) را که می‌دانند؟ شاگردان پاسخ‌های مختلفی به مسیح می‌دهند: برخی او را یحیای تعمید‌دهنده و برخی دیگر ایلیا یا ارمیا یا یکی از پیامبران می‌دانند. عیسی مسیح دوباره از آنها سؤال می‌کند که به‌نظر شما (شاگردان) من کیستم؟ در جواب این سؤال، شمعون پطرس که همیشه جوابی حاضر داشت، می‌گوید: «تویی مسیح پسر خدای زنده!» عیسی، او را برای این جواب تحسین می‌کند و می‌گوید: «این را جسم و خون بر تو آشکار نکرد، بلکه پدر من که در آسمان است.»


اما داستان در اینجا به پایان نمی‌رسد. در ادامه، در آیهٔ ۱۸ که آیه مهمی است، در رابطه با مؤسس کلیسا می‌گوید: «من نیز می‌گویم که تویی پطرس، و بر این صخره، کلیسای خود را بنا می‌کنم و دروازه¬های هاویه بر آن استیلا نخواهد یافت.» خیلی از عزیزان و حتی شبانان تصورشان بر این است که چون مسیح در اینجا یه‌صورت شخصی با پطرس صحبت می‌کند، او را صخره می‌نامد و مسئولیت تأسیس کلیسا و پیشبرد آن را به پطرس می‌سپارد، اما به اعتقاد بنده و بسیاری دیگر از الهی‌دانان، این‌طور نیست. در این مکالمهٔ مهم، مسیح به پطرس می‌گوید تویی پطرس (اشاره به پطرس) و بر این صخره (اشاره به خودش) کلیسای خود را بنا می‌کنم. مسیح «خودش» را صخره می‌نامد، نه پطرس را (معنی کلمهٔ پطرس سنگ است).


از عیسی مسیح در عهد عتیق به‌عنوان صخرهٔ حوریب نام برده می‌شود. او در کلام هم بارها خودش را به‌عنوان صخره معرفی کرده است. در هر قسمتی از عهد جدید که از واژهٔ «صخره» استفاده شده، مقصود خود عیسی مسیح است (۱قرنتیان ۴:۱۰). در این آیه هم عیسی مسیح به‌عنوان صخره معرفی شده، یعنی نمی‌شود که مسیح در همه جا صخره باشد و یک‌دفعه به پطرس بگوید تویی صخره و کلیسا را بر تو بنا می‌کنم. مؤسس اصلی کلیسا خود خداوندمان عیسی مسیح است. کلیسا از زمان مأموریت بزرگ توسط خود عیسی مسیح شروع می‌شود و توسط رسولان ادامه پیدا می‌کند.


نتیجه‌گیری: شاید در هر جایی از دنیا، کلیسایی محلی توسط یک شبان (برادر یا خواهر) تأسیس شود و به‌پیش برود، اما این عیسی مسیح است که همیشه سر کلیسای خود و مؤسس اصلی هر کلیسا می‌باشد، خواه این کلیسا محلی باشد و خواه جهانی*.


دوستان در مقالهٔ بعدی به این سؤال که «چرا برخی از ایمانداران به کلیسا نمی‌روند» و دلایل آن خواهیم پرداخت. همچنین، اگر علاقه‌مند هستید مطالب این دروس را در ویدیوهایی کوتاه دنبال کنید، تشویقتان می‌کنم به وب‌سایت «سلام مسیحی» یا شبکه‌های اجتماعی آن سری بزنید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* کلیسای جهانی (Universal Church) از تمام ایمانداران به عیسی مسیح در سرتاسر جهان تشکیل شده است. کلیسای محلی گروهی از ایمانداران به عیسی مسیح است که به‌طور منظم در مکانی مخصوص دور هم جمع می‌شوند. https://www.gotquestions.org/Farsi/Farsi-universal-local-church.html

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.