متی برخلاف دیگر روایتهای موازی در اناجیل از این واقعه، نه از نام این زن صحبتی به میان میآورد (برخلاف یوحنا ۱۲:۱-۸)، نه هیچ اطلاعاتی در مورد وضعیت اجتماعی یا اخلاقی او در آن جامعه میدهد (برخلاف لوقا ۷:۳۶-۵۰). او فقط «زنی» بود که وارد خانهٔ شمعون جذامی در بِیتعَنْیا شد و عطری گرانبها را بر سر عیسی ریخت. عکسالعمل تلخ شاگردان میتواند نشاندهندهٔ ناراحتی آنان از جنبههای مختلف باشد: شاید نزدیکی و احساس صمیمیت یک زن با عیسی، در کنار نگرانی آنان برای اسرافکاری ظاهری آن زن، درحالیکه میدانستند عیسی حقیقتاً به فکر فقیران و طردشدگان است، باعث عصبانیت آنها شده بود. پاسخ عیسی اشتباه پیروانش را به آنان گوشزد کرد. اگرچه این زن رفتاری بیپروا از خود نشان داده بود و ممکن بود از علت آن نیز آگاهی نداشته باشد، اما عیسی با صراحت گفت که آن زن با تدهین و آمادهکردن او برای تدفین، «کاری نیکو» در حقش انجام داده بود- و شاگردان نیز نباید او را سرزنش میکردند.
زمانی که رابطهٔ خودمان را با مسیح در نظر میگیریم، متوجه خواهیم شد که این بخش سؤالات چالشبرانگیزی را در مقابل ما قرار میدهد. آیا ما برای بارش فراوان محبت خدا ارزش قائل میشویم؟ و در مقابل آن همه نعمت، بهترین زمان و بیشترین میزان توجه، محبت و تعهدمان را تقدیم او میکنیم؟ یا آنقدر حواسمان درگیر روزمرگیهاست که در انتها، دیگر چیز باارزشی برای تقدیم به او نداریم؟ آیا آمادهایم تا «نخست در پی پادشاهی خدا و عدالت او» باشیم (متی ۶:۳۳)؟ آیا میخواهیم زندگیمان بهشکلی تغییر کند که اولویتها و دیدگاه خدا، نه دیدگاه خودمان، را منعکس سازد؟