این یکی دیگر از مواردی است که پیروان عیسی مانع کار او میشوند! عیسی آمده است تا چشمان نابینایان را از نظر جسمی و روحانی باز کند، اما این وظیفۀ اصلی بهخاطر اشتیاق ما به جریان بیدردسر، مرتب و بیوقفۀ امور، بهنوعی مختل میشود. کسانی که مردان نابینا را توبیخ کردند، میپنداشتند که با کنار زدنِ مردمِ مزاحمِ سر راه که در کلام عیسی وقفه ایجاد میکردند، به او لطف میکنند. از اینرو، وقتی عیسی میایستد و مردم را بر آنانی که میکوشیدند ساکتشان کنند، مقدم میدارد، آنان که چشمانشان باز میشود فقط آن دو مرد نابینا نیستند.
ما با چه کسانی به عتاب سخن میگوییم؟ قصد داریم صدای چه کسانی را ساکت کنیم؟ بچههای پر سر و صدا؟ گدایانی که به امید صدقه هر سو پرسه میزنند و گاه وارد کلیسا میشوند؟ کسانی که مشکلات روانیشان باعث میشود ناگهان فریاد بزنند یا اشک بریزند؟ مطمئنم کلیساهای مختلف از نظر ساکت کردن مردم و بهآرامی راندن آنان با بهترین دلایل ممکن، با هم تفاوت دارند. شاید این کلمات که «عیسی ایستاد و آن دو را فراخواند» موجب شود که ما نیز مدتی بایستیم و با همان شفقتی که عیسی را برانگیخت از همان مردمی که به نظر ما بدقلقترین و مشکلسازترین اشخاصاند بپرسیم که چه میخواهند. ممکن است پاسخشان و همۀ تبعات آن، چشمگشا باشد.