«آیا چشم دیدن سخاوت مرا نداری؟» این داستانی دربارۀ سخاوت و بخشش عملی، باشکوه و کمی نیشدار است. اگر پادشاهی آسمان مانند صاحب این تاکستان است، پس برای چنین مردم مستأصل و بیپشتوانهای که تمام روز بیکارند و با چندرغازی کار میکنند، جایی است که مزدشان بر اساس بازار تعیین نمیشود تا کارفرما بتواند از آن شانه خالی کند. بازار آنان را استثمار میکند، اما پادشاهی آسمان به نیازهای آنان مینگرد. این پادشاهی با در نظر گرفتن نیازهاشان، آنان را انسان میبیند نه ابزار تولید.
نکتۀ قابل تامل این است که میدانیم این تمثیل دربارۀ روابط کاری نیست، بلکه دربارۀ خودِ خداست و این خبر بهتری است. فیض خدا شامل حال ما غیریهودیان نیز میشود که دیر به این عهد محبت پیوستیم و اکنون شامل حال کسانی میشود که در ساعت یازدهم، در پریشانی عمیق، در از پا افتادگی و حتی در لحظۀ مرگ او را مییابند، اما پس از آن نوبت آن کلام نیشدار میرسد. آیا کلیسا در قبال دیر آمدگان، نوایمانان اخیر و داوطلبانِ دور از انتظار، کمی تنگنظر نیست؟
وقتی تمام روز در تاکستان خدا زحمت کشیدهام، نمیخواهم «حق خود را بگیرم و بروم»؛ میخواهم جام نجات را بگیرم و بمانم تا شراب تازۀ او را با دوستان تازهام بنوشم.
دعای امروز
ای خالق آسمانها
که مغان را با ستاره هدایت کردی
تا مسیح کودک را پرستش کنند؛
ما را راهنمایی کن و نگاه دار،
باشد که پایان سفرمان را
در خداوندمان عیسای مسیح بیابیم.
مطالعهٔ کتاب مقدس
متی ۲۰:۱-۱۶
«زیرا پادشاهی آسمان صاحب باغی را میماند که صبح زود بیرون رفت تا برای تاکستان خود کارگرانی به مزد بگیرد. او با آنان توافق کرد که روزی یک دینار بابت کار در تاکستان به هر یک بپردازد. سپس ایشان را به تاکستان خود فرستاد. نزدیک ساعت سوّم دوباره بیرون رفت و عدهای را در میدان شهر بیکار ایستاده دید. به آنان نیز گفت: ”شما هم به تاکستان من بروید و آنچه حق شماست به شما خواهم داد.“ پس آنها نیز رفتند. باز نزدیک ساعت ششم و نهم بیرون رفت و چنین کرد. در حدود ساعت یازدهم نیز بیرون رفت و باز چند تن دیگر را بیکار ایستاده دید. از آنان پرسید: ”چرا تمام روز در اینجا بیکار ایستادهاید؟“ پاسخ دادند: ”چون هیچکس ما را به مزد نگرفت.“ به آنان گفت: ”شما نیز به تاکستان من بروید و کار کنید.“ هنگام غروب، صاحب تاکستان به مباشر خود گفت: ”کارگران را فرا خوان و از آخرین شروع کرده تا به اوّلین، مزدشان را بده.“ کارگرانی که در حدود ساعت یازدهم به سرِ کار آمده بودند، هر کدام یک دینار گرفتند. چون نوبت به کسانی رسید که پیش از همه آمده بودند، گمان کردند که بیش از دیگران خواهند گرفت. امّا هر یک از آنان نیز یک دینار دریافت کردند. چون مزد خود را گرفتند، لب به شکایت گشوده، به صاحب باغ گفتند: ”اینان که آخر آمدند فقط یک ساعت کار کردند و تو آنان را با ما که تمام روز زیر آفتاب سوزان زحمت کشیدیم، برابر ساختی!“ او رو به یکی از آنان کرد و گفت: ”ای دوست، من به تو ظلمی نکردهام. مگر قرار ما یک دینار نبود؟ پس حق خود را بگیر و برو! من میخواهم به این آخری مانند تو مزد دهم. آیا حق ندارم با پول خود آنچه میخواهم بکنم؟ آیا چشم دیدن سخاوت مرا نداری؟“ پس، آخرینها اوّلین خواهند شد و اوّلینها آخرین!» '
مزمورهای ۹۹ و ۱۴۷:۱-۱۲
خداوند پادشاهی میکند، پس قومها بلرزند! خداوند در میان کَروبیان بر تخت نشسته است، پس زمین به لرزه درآید! خداوند در صَهیون بزرگ است، و بر تمامی قومها متعال. باشد که نام عظیم و مَهیب تو را بستایند! او قدوس است! پادشاه در اقتدار خویش، عدالت را دوست میدارد؛ تو مساوات را برقرار کردهای، و عدالت و انصاف را در یعقوب به عمل آوردهای. یهوه خدای ما را برافرازید، و در قدمگاه او پرستش کنید، که او قدوس است! موسی و هارون از کاهنانش بودند، و سموئیل، از خوانندگانِ نام او. خداوند را خواندند و او ایشان را اجابت فرمود. در ستون ابر با ایشان سخن گفت؛ و آنان شهادات او را نگاه داشتند، و فریضهای را که بدیشان عطا فرمود. ای یهوه، خدای ما، تو ایشان را اجابت فرمودی! تو آنان را خدایی آمرزنده بودی، اما از کردار بدشان انتقام کشیدی! یهوه، خدای ما را برافرازید، و در کوه مقدسش پرستش کنید! زیرا یهوه خدای ما قدوس است!'
'هللویاه، زیرا خدای ما را سرائیدن نیکوست و دلپذیر و شایسته است ستایش او. خداوند اورشلیم را بنا میکند، و راندهشدگان اسرائیل را گرد میآورد. دلشکستگان را التیام میبخشد، و زخمهایشان را میبندد. شمار ستارگان را تعیین میکند، و هر یک از آنها را به نام میخواند. بزرگ است خداوندگار ما و بسیار نیرومند، درک او نامتناهی است. خداوند فروتنان را برمیافرازد، اما شریران را بر زمین میافکند. خداوند را با شکرگزاری بسرایید، با چنگ برای خدای ما بنوازید. او آسمان را به ابرها میپوشاند، و برای زمین باران مهیا میکند، و سبزه را بر کوهها میرویاند. از نیروی اسب خشنود نمیگردد، و ساقهای انسان پسندیدۀ او نیست. او حیوانات را خوراک میدهد، زاغچهها را، که فریاد برمیآورند. خشنودی خداوند در ترسندگان اوست، در آنان که به محبت او امیدوارند. ای اورشلیم، خداوند را بستا! ای صَهیون، خدای خود را ستایش کن! '
ارمیا ۲۳:۱-۸
خداوند چنین میفرماید: «وای بر شبانانی که گلۀ چراگاه مرا نابود و پراکنده میسازند!» پس یهوه خدای اسرائیل دربارۀ شبانانی که قوم مرا میچرانند چنین میفرماید: «شما گلۀ مرا پراکنده ساخته و راندهاید و از آنها مراقبت نکردهاید. پس، خداوند میفرماید، اینک من سزای اعمال بدتان را به شما خواهم داد. باقیماندگانِ گلۀ خویش را از تمامی سرزمینهایی که ایشان را بدان راندهام جمع خواهم کرد، و آنها را بار دیگر به آغُلشان باز خواهم آورد، و بارور و کثیر خواهند شد. و بر ایشان شبانانی خواهم گماشت که آنان را شبانی خواهند کرد، و دیگر ترسان و هراسان نخواهند شد؛ و از آنها یکی هم گُم نخواهد گشت.» این است فرمودۀ خداوند. خداوند میفرماید: «هان، روزهایی میآید که ’شاخهای‘ عادل برای داوود بر پا میکنم؛ پادشاهی که به خردمندی سلطنت خواهد کرد، و عدل و انصاف را در این سرزمین به اجرا در خواهد آورد. در ایام او یهودا نجات خواهد یافت، و اسرائیل در امنیت به سر خواهد برد؛ و نامی که بدان نامیده خواهد شد این است: ’یهوه عدالت ما.‘» پس خداوند میفرماید: «هان ایامی میآید که دیگر نخواهند گفت، ”سوگند به حیات یهوه که بنیاسرائیل را از سرزمین مصر بیرون آورد“، بلکه ”سوگند به حیات یهوه که نسل خاندان اسرائیل را از سرزمین شمال و از تمامی سرزمینهایی که آنان را بدانجا رانده بود، بیرون آورده است.“ آنگاه آنان در سرزمین خویش ساکن خواهند شد.» '