ایام صعود تا پنتیکاست
روز پنتیکاست
سالها پیش من در یک دورهٔ آموزشی برای نوجوانان شرکت کردم که برگزارکنندهاش کلیسای محلی ثروتمندی بود که برنامهای هم برای غذادادن به بیخانمانها داشت. عصر یک روز که برای شرکت در جلسهٔ دورهٔ آموزشی به راه افتادم، بیرون کلیسا دوست بیخانمانی را دیدم که او هم مثل من نوجوان بود. در مورد دورهٔ آموزشی با او صحبت کردم و به داخل بردمش تا کلیسا را به او نشان دهم. ولی یکی از کشیشان به دوستم گفت که باید کلیسا را ترک کند و صبح برای دریافت غذا برگردد. خوشبختانه حس بهتری به دوستم چارلز دست داد و شام را با بقیهٔ نوجوانان در سالن اجتماعات کلیسای محلی خورد.
بسیاری از حوزههای کلیسایی برنامههایی برای کمکرسانی به نیازمندان و دورههایی آموزشی برای اعضا دارند اما امکانات و منابع مالی بیشتر در اختیار دورههای آموزشی است. این تمایز و تفکیکی بیفایده است. همانگونه که پولس در اینجا نوشته است، روح خدا عطایا را به همهٔ مردم ارزانی میدارد. خدا به همهٔ فرزندانش عطایایی میدهد. برای آنکه بدن مسیح و معبدی باشیم که روحالقدس در آن ساکن میشود، به این عطایا نیازمندیم. آن کلیسای ثروتمند چه میدانست، شاید چارلز این عطیه را داشت که معلم ممتاز کانون شادی یا عضو هیئت مدیره شود. مسیحیان خردمند هرگاه از جانب خدا مأمور سرشارکردن و پُرثمرساختن زندگی دیگران شوند، شادمان میشوند؛ نه به این دلیل که تعداد کمتری از «آن مردم فقیر» از لذتهای ما محروم میمانند، به این دلیل که همهٔ فرزندان خدا از عطایای یکدیگر به کمال بهرهمند میشوند.
مطالعهٔ کتاب مقدس
۱قرنتیان ۱۲:۳ب-۱۳
عملها گوناگونند، امّا همان خداست که همه را در همه به عمل میآورد. پس به شما میگویم که هر که به واسطۀ روحِ خدا سخن گوید، عیسی را لعن نمیکند، و هیچکس جز به واسطۀ روحالقدس نمیتواند بگوید «عیسی خداوند است.» ظهور روح، به هر کس برای منفعتِ همگان داده میشود. به یکی به وسیلۀ روح، کلام حکمت داده میشود، به دیگری به واسطۀ همان روح، کلام معرفت، و به شخصی دیگر به وسیلۀ همان روح، ایمان و به دیگری باز توسط همان روح، عطایای شفا دادن. به شخصی دیگر قدرت انجام معجزات داده میشود، به دیگری نبوّت، و به دیگری تشخیص ارواح. و باز به شخصی دیگر سخن گفتن به انواع زبانهای غیر بخشیده میشود و به دیگری ترجمۀ زبانهای غیر. امّا همۀ اینها را همان یک روح به عمل میآورد و آنها را به ارادۀ خود تقسیم کرده، به هر کس میبخشد. زیرا بدن هرچند یکی است، از اعضای بسیار تشکیل شده؛ و همۀ اعضای بدن، اگرچه بسیارند، امّا یک بدن را تشکیل میدهند. در مورد مسیح نیز چنین است. زیرا همۀ ما، چه یهود و چه یونانی، چه غلام و چه آزاد، در یک روح تعمید یافتیم تا یک بدن را تشکیل دهیم؛ و همۀ ما از یک روح نوشانیده شدیم.
مزامیر ۱۰۴:۲۶-۳۷
ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! ای یهوه، خدای من، تو بینهایت عظیمی. تو به فَرّ و شکوه ملبّسی، و نور را همچون ردا به خود میپیچی. تو آسمان را چون خیمه میگسترانی، و تیرکهای اتاقهایت را بر آبها مینهی. تو ابرها را ارابۀ خویش میسازی، و سوار بر بالهای باد میروی! تو بادها را فرستادگان خویش میگردانی، و شعلههای آتش را خادمان خویش میسازی. تو اساس زمین را بر پایههای آن استوار ساختی، تا جنبش نخورد، تا ابدالآباد. تو آن را به آبهای ژرف همچون ردا پوشانیدی، و آبها بر فراز کوهها ایستادند. اما از عتاب تو گریختند، و از صدای رعد تو پا به فرار گذاشتند! بر فراز کوهها برآمدند و به درهها سرازیر شدند، به جایی که تو برایشان مقرر کردی. حدّی برای آنها قرار دادی که از آن نگذرند، و دیگر بار زمین را نپوشانند! تو چشمهها را در وادیها جاری میسازی، تا در میان کوهها روان گردند. آنها جانداران صحرا را جملگی سیراب میکنند، و تشنگی خران وحشی را فرو مینشانند. پرندگانِ هوا در کنار آنها منزل دارند، و در میان شاخساران آواز میخوانند. تو از جایگاه رفیع خود کوهها را آبیاری میکنی، و زمین از ثمر کار تو سیر میشود. تو علف را برای چارپایان میرویانی، و گیاهان را تا انسان با آنها زراعت کند، تا از دلِ زمین خوراک برآورد، و شراب را تا دل آدمی را شاد گرداند، و روغن را تا روی وی را شاداب سازد، و نان را تا جان او را نیرو بخشد. درختان خداوند سیراباند، آن سروهای لبنان که او نشانده است؛ پرندگان لانههای خود را در آنها میسازند، و لکلک در میان درختان صنوبر آشیان دارد. کوههای بلند برای بزهای وحشی است، و صخرهها پناهگاه خرگوشان است. او ماه را برای تعیین فصلها ساخت؛ و خورشید زمان غروبِ خود را میداند. تاریکی میآوری و شب میشود، که در آن جمله جانوران جنگل پرسه میزنند. شیران ژیان در پیِ طعمۀ خود میغرند، و خوراکِ خویش را از خدا میطلبند. چون آفتاب برمیآید، بازمیگردند، و در لانههای خود میآرامند. آنگاه آدمی به کار خویش بیرون میرود، و به محنت خویش تا شامگاه. ای خداوند، کارهای تو چه بسیار است! آنها را جملگی به حکمت خویش به عمل آوردهای! زمین از مخلوقات تو آکنده است! و دریا نیز، در آنجا، وسیع و پهناور، مملو است از جُنبندگان بیشمار، از جانداران بزرگ و کوچک! کشتیها بر روی آن میروند، و لِویاتان نیز، که تو سرشتی تا در آن بازی کند. چشم امید اینان جملگی بر توست، تا خوراک ایشان را در وقتش برسانی. چون این را به آنها میبخشی، آن را گرد میآورند؛ چون دست خویش را میگشایی، از چیزهای نیکو سیر میشوند. اما چون روی خود را میپوشانی، پریشان میگردند؛ و چون روح ایشان را قبض میکنی، میمیرند و به خاک بازمیگردند! چون روح خود را میفرستی، آفریده میشوند، و روی زمین را تازه میسازی! باشد که جلال خداوند تا به ابد پایدار مانَد! باشد که خداوند از کارهای خویش شادمان شود؛ که بر زمین مینگرد، و زمین به لرزه درمیآید! که کوهها را لمس میکند، و آتشفشان میشود! من تا زنده هستم خداوند را خواهم سرایید! تا وجود دارم برای خدایم سرود ستایش خواهم خواند! تفکر من برای او لذتبخش باشد، زیرا که من در خداوند شادی میکنم! اما گنهکاران از زمین محو گردند، و شریران دیگر یافت نشوند! ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! هَلِلویاه!
یوحنا ۲۰:۱۹-۲۳
شامگاه همان روز، که نخستین روز هفته بود، آنگاه که شاگردان گرد هم بودند و درها از ترس یهودیان قفل بود، عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و گفت: «سلام بر شما!» چون این را گفت، دستها و پهلوی خود را به آنان نشان داد. شاگردان با دیدن خداوند شادمان شدند. عیسی باز به آنان گفت: «سلام بر شما! همانگونه که پدر مرا فرستاد، من نیز شما را میفرستم.» چون این را گفت، دمید و فرمود: «روحالقدس را بیابید. اگر گناهان کسی را ببخشایید، بر آنها بخشیده خواهد شد؛ و اگر گناهان کسی را نابخشوده بگذارید، نابخشوده خواهد ماند.»
اعمال ۲:۱-۲۱
چون روز پِنتیکاست فرا رسید، همه یکدل در یک جا جمع بودند که ناگاه صدایی همچون صدای وزش تندبادی از آسمان آمد و خانهای را که در آن نشسته بودند، به تمامی پر کرد. آنگاه، زبانههایی دیدند همچون زبانههای آتش که تقسیم شد و بر هر یک از ایشان قرار گرفت. سپس همه از روحالقدس پُر گشتند و آنگونه که روح بدیشان قدرت تکلّم میبخشید، به زبانهای دیگر سخن گفتن آغاز کردند. در آن روزها، یهودیانِ خداترس، از همۀ ممالک زیر آسمان، در اورشلیم به سر میبردند. چون این صدا برخاست، جماعتی گرد آمده، غرق شگفتی شدند، زیرا هر یک از ایشان میشنید که آنان به زبان خودش سخن میگویند. پس حیران و بهتزده، گفتند: «مگر اینها که سخن میگویند جملگی اهل جلیل نیستند؟ پس چگونه هر یک میشنویم که به زبان زادگاه ما سخن میگویند؟ پارتها و مادها و عیلامیان، مردمان بینالنهرین و یهودیه و کاپادوکیه و پونتوس و آسیا و فْریجیه و پامفیلیه و مصر و نواحی لیبی متصل به قیرَوان و نیز زائران رومی (چه یهودی و چه یهودیشده)؛ و همچنین مردمان کْرِت و عربستان - همه میشنویم که اینان به زبان ما مدح اعمال عظیم خدا را میگویند.» پس همگی متحیر و سرگشته از یکدیگر میپرسیدند: «معنی این رویداد چیست؟» امّا برخی نیز ریشخندکنان میگفتند: «اینان مست شرابند!» آنگاه پطرس با آن یازده تن برخاست و صدای خود را بلند کرده، خطاب بدیشان گفت: «ای یهودیان و ای ساکنان اورشلیم، این را دریابید و به آنچه میگویم بهدقّت گوش فرا دهید! این مردان، برخلاف آنچه شما میپندارید مست نیستند، زیرا هنوز ساعت سوّم از روز است! بلکه این همان است که یوئیل نبی دربارهاش چنین پیشگویی کرده بود: «”خدا میفرماید: در روزهای آخر از روح خود بر تمامی بشر فرو خواهم ریخت. پسران و دختران شما نبوّت خواهند کرد، جوانانتان رؤیاها خواهند دید و پیرانتان خوابها. و نیز در آن روزها، حتی بر غلامان و کنیزانم، از روح خود فرو خواهم ریخت و آنان نبوّت خواهند کرد. بالا، در آسمان، عجایب، و پایین، بر زمین، آیات به ظهور خواهم آورد، از خون و آتش و بخار. پیش از فرا رسیدن روز عظیم و پرشکوه خداوند، خورشید به تاریکی و ماه به خون بدل خواهد شد. آنگاه هر که نام خداوند را بخواند، نجات خواهد یافت.“