سوگواری عزرا در ملأعام، همدردی دیگران را برانگیخت. ایشان او را الگو قرار دادند و این نکته را از ایمان او آموختند که چنانچه قوم اسرائیل توبهٔ خود را به مرحلهٔ عمل برساند، برایشان امیدی هست. عزرا بهروشنی ایمان داشت که بیرونکردن زنان بیگانه و فرزندانشان، برای اطمینان از برکات آتی خدا ضروری است. مهم است که او حتی بعد از سوگند بزرگان قوم و موافقت ایشان با این اقدام، به روزهٔ خود ادامه داد.
سپس عزرا شروع کرد به اجرای حکمش برای طلاق همگانی. وی همهٔ تبعیدیهایی که بازگشته بودند، درخواست کرد که موقعیت و وضعیت خانوادگی خود را به اورشلیم گزارش و توضیح دهند و در صورت تخطی و اهمال، از جماعت اخراج میشدند. این مطالبهای بود بسیار سختگیرانه و شتاب برای انجام آن و باران سختی که میبارید، موجب تأخیر و نیز تفویض مسئولیت به مقامات تعیینشده گردید.
این آیات برای ما که به برابری و پذیرش دیگران به جامعهٔ خود باور داریم، بهنظر سختگیرانه میآیند. اما اینها باید به ما یادآوری کنند که گاه تعیین حد و مرز برای تضمین سلامت جوامع ضروری هستند. نمونهای که امروز به چشم میبینیم، شتاب مهاجرت کسانی است که امکانات لازم برای فرار از فقر و خشونت را دارند. گشادهدستی و بزرگمَنِشی جای خود را دارد، و محدودیت و قید و بند نیز جای خود را. همانطور که در روایت آمده، سختگیری عزرا با شکست مواجه گردید و یهودیت در سرزمینهای غیریهودیان پخش شد، که یکی از علل آن، وصلت یهودیان با بیگانگان بوده است. عزرا کوشید کار درست را انجام دهد. اما گاه خدا بهتر از ما میداند. این باید موجب تشویق ما گردد، نه دلسردی ما!
دعای امروز
ای خدایی که نجاتدهندهٔ ما هستی،
با ترحم و با قدرت به این دنیای زخمی بنگر؛
ما را در ایمان به وعدههای آرامبخش خودت محکم حفظ فرما،
همان آرامشی که پسرت، عیسای مسیح،
و نجاتدهندهٔ ما، برای ما حاصل فرموده است.
مطالعهٔ کتاب مقدس
عزرا ۱۰:۱-۱۷
چون عِزرا دعا و اعتراف میکرد و گریهکنان نزد خانۀ خدا روی بر خاک نهاده بود، گروهی بسیار عظیم از مردان و زنان و کودکان اسرائیل نزد وی گرد آمدند، زیرا قوم زار زار میگریستند. آنگاه شِکَنیا پسر یِحیئیل که از بنیعیلام بود، به عِزرا گفت: «ما با گرفتن زنان بیگانه از میان اقوام این سرزمین، به خدای خویش خیانت ورزیدهایم. اما هنوز برای اسرائیل امیدی باقی است. پس بیایید با خدای خویش پیمان ببندیم تا بنا بر مشورت سرورم و آنان که از فرمانهای خدای ما میترسند، همۀ این زنان و فرزندانشان را بیرون کنیم. بیایید این کار را بر طبق شریعت انجام دهیم. حال برخیز، زیرا این کار توست، و ما نیز با توییم. پس دل قوی دار و آن را به انجام رسان.» پس عِزرا برخاست و سران کاهنان و لاویان و تمامی اسرائیل را سوگند داد تا بر طبق این سخن عمل کنند، و آنان سوگند یاد کردند. آنگاه عِزرا از برابر خانۀ خدا برخاسته، به حجرۀ یِهوحانان پسر اِلیاشیب رفت، و در مدتی که آنجا بود نه نان خورد و نه آب نوشید زیرا به سبب خیانت تبعیدیان هنوز عزادار بود. پس اعلانیهای در یهودا و اورشلیم خطاب به همۀ بازگشتگانِ از تبعید صادر کردند تا جملگی در اورشلیم گرد آیند و اگر کسی تا سه روز حضور نیابد، بنا به رأی صاحبمنصبان قوم و مشایخ، تمامی اموالش ضبط گردد و خود نیز از جماعتِ بازگشتگانِ از تبعید رانده شود. ظرف سه روز همۀ مردان یهودا و بِنیامین در اورشلیم گرد آمدند. روز بیستم از ماه نهم بود. تمامی قوم در میدان مقابل خانۀ خدا نشستند، در حالی که به سبب این امر و به سبب بارش شدیدِ باران میلرزیدند. آنگاه عِزرای کاهن برخاسته، بدیشان گفت: «شما خیانت ورزیدهاید. شما با گرفتن زنان بیگانه، بر تقصیر اسرائیل افزودهاید. پس اکنون نزد یهوه خدای پدران خویش اعتراف کرده، ارادۀ او را به جا آورید. خود را از اقوام این سرزمین و زنان اجنبی جدا سازید.» آنگاه جماعت جملگی به بانگ بلند پاسخ دادند: «درست میگویی، بر ماست که بنا بر آنچه گفتی، عمل کنیم. اما خلقْ بسیارند و فصلِ بارندگی است و ما را یارای آن نیست که بیرون بایستیم. این امر نیز کارِ یک یا دو روز نیست زیرا بسیاری از ما مرتکب این نافرمانی شدهایم. پس رهبرانی از ما به عنوان نمایندگان تمامی جماعت تعیین شوند و همۀ کسانی که در شهرهای ما زنان اجنبی گرفتهاند، در زمانهای معین به همراه مشایخ و داوران شهرشان حاضر گردند تا شدت خشم خدای ما در این خصوص از ما برگردد.» فقط یوناتان پسر عَسائیل و یَحْزِیا پسر تِقوَه با این موضوع مخالف بودند، و مِشُلّام و شَبِتایِ لاوی نیز از ایشان پشتیبانی میکردند. و در روز نخست از ماه نخست، کار رسیدگی به وضع تمامی مردانی که زنان اجنبی گرفته بودند، به پایان رسید. پس بازگشتگانِ از تبعید چنین کردند. عِزرای کاهن مردانی را که سران خاندانها بودند برگزید، و هر یک را به عنوان نمایندۀ خاندانش تعیین کرد. آنها در نخستین روز از ماه دهم به رسیدگی موضوع نشستند
مزمور ۷۸:۱-۳۹
ای قوم من، به شریعت من گوش بسپارید؛ و به سخنان دهانم گوش فرا دهید! دهان خود را به مَثَل خواهم گشود و معماهای کهن را بر زبان جاری خواهم کرد؛ آنچه را که شنیده و دانستهایم، و پدرانمان به ما بازگفتهاند. آنها را از فرزندان ایشان پنهان نخواهیم داشت، بلکه کارهای ستودۀ خداوند را، به نسل آینده باز خواهیم گفت؛ همچنین قدرت او را، و شگفتیهایی را که به انجام رسانده است. او شهادتی در یعقوب بر پا داشت و شریعتی در اسرائیل قرار داد؛ و پدران ما را امر فرمود که آنها را به فرزندان خویش بیاموزند؛ تا نسل بعد آن را بدانند، یعنی فرزندانی که زین پس زاده میشوند، و ایشان نیز برخیزند، و آنرا به فرزندان خویش بازگویند؛ تا ایشان نیز بر خدا توکل کنند و کارهای خدا را از یاد نبرند، بلکه فرامین او را نگاه دارند؛ و همچون پدران خود نباشند که نسلی گردنکش و یاغی بودند؛ دلِ خویش را استوار نداشتند، و جانشان به خدا وفادار نبود. بنیاِفرایِم، هرچند مسلح و کمانکش بودند، در روز نبرد روی گرداندند! آنان عهد خدا را نگاه نداشتند و از سلوک به شریعت وی سر باز زدند. کارهای او را فراموش کردند، عجایبی را که بدیشان نمایانده بود. در برابر چشم پدرانشان کارهای شگفت کرده بود، در سرزمین مصر، در دیار صوعَن؛ دریا را بشکافت و ایشان را از میان آن گذرانید؛ و آبها را چون پشته بر پا داشت. در روز ایشان را به ابر هدایت فرمود، و تمام شب، به نورِ آتش. در بیابان صخرهها را بشکافت و ایشان را گویی از ژرفاها به فراوانی نوشانید؛ از دلِ تختهسنگ چشمهها بیرون آورد و آب را چون نهرها جاری ساخت. اما ایشان باز هم بیشتر به او گناه ورزیدند، و در بیابان بر آن متعال شوریدند! با مطالبۀ خوراکی که در هوس آن بودند خدا را در دلهای خویش آزمودند. بر ضد خدا به سخن آمده، گفتند: «آیا خدا قادر است در بیابان سفرهای بگسترد؟ هان صخره را زد، و آب فوران کرد و سیلابها جاری شد. اما آیا نان نیز توانَد داد؟ یا گوشت برای قوم خود مهیا تواند کرد؟» پس چون خداوند این را شنید، بهغایت خشمگین شد؛ آتشی بر یعقوب افروخته گشت، و خشم او بر اسرائیل مشتعل گردید. زیرا به خدا ایمان نداشتند، و بر نجات وی اعتماد نکردند. با این حال، افلاک برین را فرمان داد و درهای آسمان را بگشود؛ آدمیان نان فرشتگان را خوردند؛ و برایشان آذوقه فرستاد تا سیر شدند. بر آنها ’مَنّا‘ بارانید تا بخورند، و غلّۀ آسمانی بدیشان عطا فرمود. باد شرقی را در آسمانها وزانید، و به نیروی خویش باد جنوبی را پیش راند. همچون غبار بر ایشان گوشت بارانید، و بسان ریگ دریا، مرغان بالدار را! آنها را در میان اردوگاه ایشان فرود آورد، و گرداگرد مسکنهای ایشان. تا توانستند خوردند و سیر شدند، زیرا آنچه را در هَوَسش بودند بدیشان داد. اما پیش از آنکه هوس آنها ارضا شود، و در حالی که خوراک هنوز در دهانشان بود، خشم خدا بر ایشان مشتعل گردید؛ تنومندترینشان را کشت، و جوانان اسرائیل را به زیر افکند. با این همه، باز گناه ورزیدند و به عجایب او ایمان نیاوردند! پس روزهای ایشان را در بطالت به سر آورد، و سالهایشان را در ترس! هرگاه ایشان را میکشت، او را میجُستند، و بازگشت کرده، خدا را به جِدّ میطلبیدند! به یاد میآوردند که صخرۀ ایشان خداست، و خدای متعال، ولیّ آنهاست. اما آنگاه به دهان خود تملق او را میگفتند، و به زبان خویش به او دروغ میگفتند؛ دلهایشان با او نبود، و به عهدی که با ایشان بسته بود، وفا نکردند. اما او که رحیم است تقصیر ایشان را کفاره کرد و هلاکشان نساخت. بارها خشم خود را مهار کرد و تمام غضب خویش را برنیانگیخت. به یاد آورد که ایشان بشرند، بادی که میوزد و دیگر بازنمیگردد.
رومیان ۱۳:۱-۷
هر کس باید تسلیمِ قدرتهای حاکم باشد، زیرا هیچ قدرتی جز از سوی خدا نیست. قدرتهایی که وجود دارند، از جانب خدا مقرر شدهاند. پس آن که بر علیه قدرتی عِصیان کند، در حقیقت علیه آنچه خدا مقرر کرده، عِصیان ورزیده است؛ و آنان که چنین میکنند، مجازات را برای خود میخرند. زیرا راستکِرداران از حکمرانان هراسی ندارند، امّا خلافکاران از آنها میترسند. آیا میخواهی از صاحبِ قدرت هراسی نداشته باشی؟ آنچه را که درست است، انجام بده که تو را تحسین خواهد کرد. زیرا خدمتگزار خداست تا به تو نیکویی کند. امّا اگر مرتکب کار خلاف شوی، بترس، زیرا شمشیر را بیجهت حمل نمیکند. او خدمتگزار خدا و مجری غضب است تا کسی را که مرتکب کار خلاف شده است، کیفر دهد. پس آدمی باید نه تنها برای پرهیز از غضب، بلکه به سبب وجدان خود نیز تسلیم قدرتها باشد. به همین سبب نیز مالیات میپردازید، زیرا صاحبان قدرت که تمامِ وقت خود را وقف کار حکومت میکنند، خدمتگزاران خدایند. دِین خود را به همگان ادا کنید: اگر مالیات است، مالیات بدهید؛ اگر خَراج است، خَراج بپردازید؛ اگر احترام است، احترام بگذارید؛ و اگر اکرام است، تکریم کنید.