در قسمت اول این مقاله، به موضوع «تولد تازه» در طول تاریخ کلیسا پرداختیم. گفتیم که پدران اولیۀ کلیسا، در چند سدۀ نخست از مسیحیت، وقتی نو ایمانی را در آب تعمید می‌دادند و سپس بر پیشانی او با روغن مقدس علامت صلیب را ترسیم می‌کردند، به او می‌گفتند که «حیات تازه» را در مسیح دریافت کرده است. اما در سدۀ هجدهم، یک کشیش به نام جان وِزلی (John Wesley)، تجربه جدیدی را با خدا احساس نمود. او این تجربۀ روحانی جدید را بر اساس عهد جدید، «تولد تازه» نامید.

 

راه رسیدن به «تولد تازه»

آنچه که از جان کلام خدا، یعنی پیام اصلی آن، استنباط می‌شود این است که راه نجات از هلاکت ابدی و دریافت حیات جاویدان را خدا فراهم ساخته است (یوحنا ۳:‏۱۶). در حقیقت، ابتکار عمل با خداست، نه با انسان. اوست که با فرستادن پسر خود و از طریق کفاره‌ای که او بر صلیب انجام داد، راه رستگاری ابدی را فراهم ساخته است. این سهم خدا در زمینۀ نجات انسان است.

اما سهم انسان چیست؟ انسان در مقابل این رحمت وصف‌‌ناپذیر خدا چه واکنشی باید نشان دهد؟ نخستین واکنش انسان، همانا «توبه» است. توبه یعنی «تغییردادن مسیر زندگی». به این معنی که اگر تا به امروز در پی این بوده‌ام که خواسته‌های نفسانی خودم را ارضاء کنم و به راه‌های دلخواه خودم بروم، با شنیدن پیام نجات مسیح و در اثر کار روح‌القدس در دلم، تصمیم می‌گیرم راهم را تغییر دهم. تصمیم می‌گیرم در مسیری کاملاً مخالف مسیر قبلی‌ام حرکت کنم. از پیروی نفس و شیطان، به پیروی از مسیح و نور خدا بپردازم. به بیانی ساده، کاملاً تغییر مسیر بدهم. این یک امر ارادی است. هر کس باید در این زمینه شخصاً تصمیم بگیرد، البته با فیض روح‌القدس و در اثر کار او در دل ما.

واکنش دوم، ایمان‌آوردن به عیسای مسیح، پسر خداست. ایمان در مسیحیت، چیزی فراتر از پذیرفتن اعتقادات صرف است. شخصی که پیام انجیل را می‌شنود و می‌پذیرد، به این اعتقاد پیدا می‌کند که عیسای مسیح، پسر خداست. او از نزد «پدر آسمانی» وارد این جهان شد، بر صلیب جان خود را فدا کرد تا گناهان بشریت را کفاره کند؛ سپس در روز سوم پس از مرگش، جسماً زنده شد و با همان جسم، زنده به آسمان بالا رفت و بر دست راست خدای پدر نشسته است. به این باور دارد که او روزی باز خواهد گشت تا زندگان و مردگان را داوری کند و پادشاهی عادلانۀ خدا را بر تمام عالم هستی برقرار سازد.

اما علاوه بر این، شخص باید اجازه دهد تا این اعتقادات جدید، تحولی ریشه‌ای در زندگی او پدید آورد. به عبارت بهتر، او باید وجود خود را به مسیح «تسلیم کند». بنابراین ایمان، هم شامل اعتقادات می‌شود، و هم تسلیم کامل به مسیح. این مفهوم «ایمان» طبق عهدجدید است.

پولس رسول می‌فرماید: «اگر به زبان خود اعتراف کنی «عیسی خداوند است» و در دل خود ایمان داشته باشی که خدا او را از مردگان برخیزانید، نجات خواهی یافت» (رومیان ۱۰:‏۹). متأسفانه این آیه به‌ درستی درک نمی‌شود. بعضی از واعظان به شنوندگان خود می‌گویند: «کافی است با زبان خود بگویی که عیسی خداوند است و دیگر نجات تو تضمین شده است». منظور پولس قطعاً این نبوده است. اشکال کار در درک نادرست و غیردقیق از کلمۀ «خداوند» است. در ادبیات کلاسیک فارسی (مثلاً در آثار سعدی)، کلمۀ «خداوند» به معنی «ارباب» و «صاحب اختیار» بوده است. اما امروزه، در زبان فارسی، کلمۀ «خداوند» فقط برای خدا به ‌کار می‌رود و با آن هم معنی شده است. وقتی پولس فرمود که باید با زبان خود عیسی را «خداوند» خطاب کنیم، منظورش دقیقاً این بود که باید او را به‌ عنوان «ارباب» و «صاحب اختیار» زندگی خود بپذیریم. او «ارباب» باشد و ما «غلامان و کنیزان» او. این یعنی همان «تسلیم‌ شدن».

برای جمع‌بندی موضوع، باید بگوییم که خدا سهم خود را برای فراهم ساختن راه نجات انجام داده است. سهم ما این است که توبه کنیم و به مسیح ایمان بیاوریم. یعنی زندگی خود را «تسلیم» او کنیم و خود را متعهد بسازیم که او را «بی ‌چون و چرا» پیروی کنیم.

البته در اینجا باید این را اضافه کنیم که متأسفانه امروزه به ‌ندرت در مورد «توبه» تعلیم داده می‌شود. واعظان تأکید را بر «ایمان‌ آوردن» می‌گذارند، آن هم ایمان در مفهوم اعتقاداتی صرف. شاید قصد این عده از واعظان این است که راه را برای هدایت مردم به سوی مسیح ساده کنند. اما برای دریافت «تولد تازه»، راهی جز توبه‌ای قلبی و اصیل، و تسلیم کامل به عیسای مسیح وجود ندارد.

تعمق و تفکر

آیا شما تجربه تولد تازه را داشته‌اید؟ می‌توانید اتفاقی را که در عمل برای شما افتاد به‌خاطر آورید؟

اگر هنوز این موضوع را تجربه نکرده‌اید، قسمت بعدی این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا درک بهتری از تولد تازه پیدا کنید، همچنین بدانید که در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد.

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.