شمعِ سوم (به رنگ صورتی): شمع محبت یا یحیی تعمید دهنده
شمع اولِ فصل انتظار، یادآور امید و به یادگاری پاتریاخها، شمع دومِ فصل انتظار، نشانۀ صلح و پیامِ پیامبران عهد عتیق روشن می شود، اما شمع سوم، سمبل یکی از پایههای اولیه مسیحیت است؛ محبت.
اکثر مذاهب دنیا، مسیحیت را طریق محبت میدانند، اگرچه تاریخ مسیحیت نشان میدهد که برخی مسیحیان این مفهومِ بزرگ را برای منافع شخصی خود زیر پا گذاشتند. اما پیام مسیح برای مسیحیان مشخص و واضح است:«خداوندْ، خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی فکر خود محبت نما.» این نخستین و بزرگترین حکم است. دوّمین حکم نیز همچون حکم نخستین است: «همسایهات را همچون خویشتن محبت نما.» (متی ۲۲: ۳۷-۳۹)
پولس رسول نیز در اولین نامه خود به کلیسای قرنتس یک فصل کامل را به مفهوم و کاربردهای محبت اختصاص داده و در آخر نتیجه میگیرد که « و حال، این سه چیز باقی میماند: ایمان، امید و محبت. امّا بزرگترینشان محبت است.»(اول قرنتیان ۱۳: ۱۳)
بنابراین محبت مفهومی است که نمیشود مسیحی بود و از آن غفلت کرد؛ زیرا یکی از پایههای اساسی مسیحیت است، اما در فصل انتظارِ میلاد برای به یاد آوردن محبت به یحیی تعمید دهنده توجه میشود تا به رسولان یا خود عیسی! چرا؟
همچون اسحاق برای ابراهیم، یحیی در زمان کهولت زکریا و الیصابات به دنیا آمد. وعده خدا به زکریا این بود که « او به روح و قدرت ایلیا، پیشاپیش خداوند خواهد آمد تا دل پدران را به سوی فرزندان و عاصیان را به سوی حکمت پارسایان بگرداند، تا قومی آماده برای خداوند فراهم سازد.» (لوقا ۱: ۱۷)
به بیانی دیگر، یحیی، موسایی دیگر با قدرت ایلیا است که قوم خدا را برای دیدار با خدا آماده میکند؛ ولی این دیدار همچون کوه سینا دیگر ترسناک و برای گروه خاصی نبود، بلکه تمامی قوم اسرائیل و تمامی قومهای عالم قادر خواهند بود که خدای مجسم را ببینند و با او ارتباط مستقیم داشته باشند.
تصور کنید که به شما این ماموریت را داده باشند که خانه و شهر خود را برای دیدار ملکۀ انگلیس آماده کنید! دیداری که کوتاه مدت خواهد بود، نه برای آغاز دورانی جدید در تاریخ بشریت. اما ماموریت یحیی خیلی مهمتر و سختتر بود؛ چون او باید دل پدران، مادران و فرزندان را برای واقعایی آماده میکرد که هیچگاه در تاریخ بشریت اتفاق نیفتاده بود، تجسم خدا.
دومین مشخصی که یحیی را پیامبری بارز کرد، فروتنی و شجاعت او بود. گرچه یحیی ماموریت و مقامی بس بزرگ داشت؛ ولی او «جامه از پشم شتر بر تن داشت و کمربندی چرمین بر کمر میبست و خوراکش ملخ و عسل صحرایی بود.»(متی ۳:۴). این زندگی ساده و زاهدانه بسیاری را به سوی او جلب کرد. پیام یحیی همچنان شجاعانه و خالصانه بود،او مردم را تعمید میداد و اعلام میکرد که «توبه کنید زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده است!» (متی ۳: ۲). یحیی خطاب به جماعتی که برای تعمید گرفتن نزد او میآمدند، میگفت: «ای افعیزادگان، چه کسی به شما هشدار داد تا از غضبی که در پیش است بگریزید؟ پس ثمرات شایستۀ توبه بیاورید … »(لوقا ۳: ۷-۸) یحیی از مقامات قلدر زمانه خود نمیترسید و جلوی فساد اخلاقی آنها ایستاد.
امّا چون هیرودیسِ حاکم، دربارۀ هیرودیا، همسر برادرش و نیز شرارتهای دیگری که کرده بود، از طرف یحیی مورد توبیخ قرار گرفته بود، او را به زندان افکند و بدینگونه خطایی دیگر بر خطاهای خود افزود. (لوقا ۳: ۱۹-۲۰)
یحیی ماموریت بزرگی داشت، شجاعت و فروتنی که از خود نشان داد. یحیی به جایگاه خود بهعنوان پیامبر خدا وافق بود و با فروتنی آنرا به همه اعلان میکرد. او در مورد عیسی میگوید:« این است برۀ خدا که گناه از جهان برمیگیرد! این است آن که دربارهاش گفتم ”پس از من مردی میآید که بر من برتری یافته، زیرا پیش از من وجود داشته است.“» (یوحنا ۱:۲۹-۳۰) و مهمتر از همه، یحیی به وضوح بیان میکند؛ «او [عیسی] باید ارتقا یابد و من باید کوچک شوم. »(یوحنا ۳:۳۰)
چگونه میشود که ماموریت، مقام و قدرتی همچون یحیی داشت؛ ولی همچنان مطیع و تسلیم فردی بود که از خود او جوانتر بود؟ تنها جواب، محبت است.
یحیی از شکم مادر پر از روحالقدس بود (لوقا ۱:۱۵) و با محبت خدا آشنا. او کاملا ماموریت خود و محبت خدا را درک کرده بود و محبت به همسایه را فراموش نکرده بود. او میدانست که با تمامی قدرتی که دارد، همچنان آمده بود که خدای محبت را خدمت کند. در آخر هم او جان خود را براین ماموریت فدا کرد (لوقا ۹:۷)
خداوند عیسی در مورد یحیی میفرماید: « او همان است که دربارهاش نوشته شده: “اینک پیامآور خود را پیشاپیش تو میفرستم که راهت را پیش رویت مهیا خواهد کرد.” به شما میگویم که کسی بزرگتر از یحیی از مادر زاده نشده است؛ امّا کوچکترین در پادشاهی خدا، از او بزرگتر است. »(لوقا ۷:۲۷-۲۸)
چه خبر خوشی مسیح برای مسیحیان دارد! کوچکترین مسیحی از یحیی نیز بزرگتر است؛ اگر پیامآور خبر خوش برای دیگران باشد. پیامی که محبت خدا در مسیح برای دنیا به ارمغان میآورد.
پس شمع سومِ فصل انتظارِمیلاد، یاد آور محبتی است که ما در عیسی قادر به داشتن آن هستیم؛ محبت به خدا و محبت به همسایه. محبتی که همچون شمعی در تاریکی گناه و شرارت میدرخشد. یحیی تعمید دهنده در زندگی خود به خوبی آنرا نشان داد و به انجام رسانید.
آیا ما هم حاضریم سرمنشا زندگی خود را محبت قرار دهیم؟ محبتی که تمامی ابعاد زندگی ما را در برگیرد؟
آیا ما هم پیامبر محبت عیسی هستیم؟ پیامبری که حاضر است صلیب را به دوش کشد؟
بالطبع این پیام خوش، شادی و خوشحالی به همراه خواهد داشت که شمع چهارم فصل انتظار به آن اشاره دارد. شادی که در مادر خداوند به وضوح میتوان دید.