عزیزان، ما از کتاب ایوب این درس را میآموزیم که خداوند در مورد کارهایش هیچ توضیحی نخواهد داد.
خداوند به ایوب توضیحی نداد، از بیگناهی و یا گناهکاری او نگفت، حتی در مورد صالحبودن او نیز چیزی نگفت. اما در کتاب میبینیم که جوابی از خداوند آمده! جوابی که شاید شبیه معما باشد، اما جواب خداوند است که با هم مرور میکنیم:
«کیست که مشورت را از سخنان بیعلم تاریک میسازد؟ الان کمر خود را مثل مرد ببند زیرا که از تو سؤال مینمایم پس مرا اعلام نما.»
ایوب ۳۸: ۲ و۳
میبینیم که خداوند نه تنها جواب نداده بلکه سؤال نیز میپرسد، و این بسیار عجیب است و شاید در آن لحظه ایوب نیز شوکه شده است.
« وقتی که زمین را بنیاد نهادم کجا بودی؟ بیان کن اگر فهم داری. کیست که آن را پیمایش نمود؟ اگر میدانی، و کیست که ریسمانکار بر آن کشید؟»
ایوب ۳۸: ۴و۵
خداوند به ایوب طبیعت را گوشزد میکند. او وی را در سفری به درون طبیعت میکشاند و از رازهای موجودات زنده و بیجان در طبیعت با وی سخن میگوید، او را به زمان زاییدن بز کوهی متوجه مینماید، چنانکه در خصوص وضع حمل آهو نیز از او میپرسد (آیا وقت زاییدن بز کوهی را میدانی؟ یا زمان وضع حمل آهو را نشان میدهی؟ (۳۹: ۱)). در ادامه از خر وحشی در بیابان میگوید و اینکه بیابان را خانۀ آن ساخته است (۳۹: ۵ و ۶). در جایی دیگر خدا در خصوص مخزنهای برف سخن میگوید و از مخازن تگرگ در آسمانها (۳۸: ۲۲). همچنین از روشنایی میگوید، از باد و رودخانهها و صاعقه (۳۸: ۲۴ و ۲۵).
منظور خداوند چیست؟ شاید میخواهد گوشزد کند که دربارۀ خلقت دست خودش حقهایی دارد و خودش درستی و نادرستی را تعیین میکند. شاید هم میخواهد با برشمردن این نمونههای غیرانسانی مثل بز کوهی، آهو، خر وحشی و البته در جاهایی دیگر اسب (۳۹: ۱۹)، شاهین (۳۹: ۲۶) و عقاب (۳۹: ۲۷) به ایوب بفهاند که او به فکر همۀ موجودات زندۀ طبیعت است، پس چگونه به فکر انسان نباشد؟ چنانکه با برشمردن موارد بیجان در طبیعت (مثل مخازن برف و تگرگ و …) از حکمت و دانایی مطلق خویش سخن میراند.
و میبینیم که در آخر سؤالات خداوند و تمامی صحبتهایش، ایوب به زانو میافتد و میگوید: «میدانم که به هر چیز قادر هستی و ابداً قصد تو را منع نتوان نمود.» ( ایوب ۴۲: ۲)
در واقع ایوب درک میکند که در کار خداوند ازلی و ابدی، حتماً مقصود و هدفی نهفته است که ما توانایی درک آن را نداریم.
درس ما از کتاب ایوب میتواند این باشد که حتماً رنجها و مصیبتهای ما برای انجام مقاصد بزرگ خداوند است.
همه چیز اما در این جا تمام نمیشود. میبینیم که کلام خداوند میفرماید که خداوند آخر ایوب را بیشتر از اول او مبارک فرمود (ایوب ۴۲: ۱۰).
عزیزان بیایید ایمان داشته باشیم که خداوند میخواهد برای تک تک ما همین کار را انجام دهد. شاید حتی عمرمان به پاداش این دنیایمان کفاف ندهد، اما او حتماً در نزد خود پاداشی عظیم در نظر خواهد داشت. برای خداوند همه چیز اینجا و امروز نیست، اما برای ما همه چیز در لحظه خلاصه شده است. بهتر است بدانیم و باور کنیم که ابدیتی نیز هست. اگر ما امروز را میبینیم، خدای قادر مطلق؛ ابدیت را میبیند. پس با فروتنی خدا را در سختیها بهخاطر آوریم و بدانیم که اعانت ما همواره از اوست. اینکه ابدیت ما، جزو جداییناپذیر از حیات ماست که در آن نزد خداوند در امنیت ابدی خواهیم بود. (و خدا هر اشکی را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد (مکاشفه ۲۱: ۴)). آمین.