نان روزانه

هامانِ خبیث مُرد. و حرمت و تکریم نثار مردخای امین می‌شد. اما تهدید هولناک قتل عامی که به تصویب حکومت رسیده بود، هنوز بر قوم یهود سایه‌افکن بود.
خواندن ماجرای استر، برای ما که در دورهٔ بعد از هولوکاست زندگی می‌کنیم، باید تجربه‌ای پریشان‌کننده باشد؛ زیرا از یک سو، می‌توانیم از مبالغه در توصیف شخصیت‌های ماجرا لذت ببریم. خباثت و انتقام‌جویی آنها مانند یک پانتومیم، اغراق‌شده است. از سوی دیگر، از دیدگاه داستان‌های زیبای فولکلوریک، همیشه در انتها شخصیت‌های بد ماجرا به‌سزای اعمالشان می‌رسند. اما زندگی واقعی و رویدادهای تاریخ بشر به‌ندرت چنین سرراست و بدیهی به انتها می‌رسند. سایه‌های تاریک شرارت و اعمال مخوف غیرانسانی، نسل‌اندر‌نسل بشریت را تهدید می‌کنند. کافی است نام هیتلر را در کنار نام هامان قرار دهیم تا تکرار موحش جنون خودبزرگ‌بینی و بی‌رحمی را به‌یاد آوریم، خصوصاً در حق اقوام مهاجر یا اقلیت‌ها.

استر که با وحشتی باورنکردنی روبه‌رو بود، خونسردی خود را کنار گذاشت و با اشک به پای پادشاه افتاد. در گریهٔ او، نوحه‌ها و سوگ‌های قربانی‌های بی‌شمار نفرت در طول قرون و اعصار، طنین‌افکن است. ایمانداران در هر دعای جشن پوریم که خدا را برای رهایی‌های معجزه‌آسایش سپاس می‌گویند، دعوت شده‌اند تا در دعا برای کار ناتمام غلبه بر بدی با نیکویی (رومیان ۱۲:‏۲۱) در این دنیای خشن، پایداری نشان دهند.

ما در مقام قوم خدا، وقتی با ایمان از خدا می‌طلبیم که ما را از بدی و شرارت رهایی بخشد، باید بسیاری از اوقات اشک بریزیم. «تا به کِی، خداوندا؟» (مزمور ۱۳:‏۱).

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.