اگر بهجزیرهٔ مالت سفر کنید، خلیج سنت پل را جایی وصفناپذیر خواهید یافت. آنجا زیبا و دلپذیر است و چیزی غیرعادی در آن نمیبینید. با اینحال، از همان ابتدا، هیچ جنبهای از سفر پولس به رُم، عادی نبود و با همین وضع هم ادامه یافته بود. توفان حسابی کار خودش را کرده بود و حالا نوبت یک افعی بود که بخواهد جلوی پولس را بگیرد. اما نه، او این مشکل را هم با یک حرکت از خود دور کرد. او با کشتی به پوتیولی رفت. سپس نوبت به آخرین تلاش رسید. اگر لطیفههای مربوط به قوت قلب یافتن پولس در «سه میخانه» را کنار بگذاریم، میبینیم که او بالاخره به رُم رسید. این سفری ایدهآل نبود. او در زنجیر و تحت محافظت یک سرباز قرار داشت، اما حداقل تا حدی از آزادی برخوردار بود. رُم هدف و مقصد او بود.
آیا ما در سفر روحانی خود، هدفمندیم؟ من میتوانم سه احتمال را در نظر بگیرم. ما ممکن است اهدافی لحظهای داشته باشیم؛ مثلاً چیزهایی در ارتباط با اردوی کلیسایی که در پیش داریم یا بررسی هدایای مالیمان. در مرحلهٔ بعد، امیدوارم که اهداف میانمدتی هم داشته باشیم؛ مثلاً چیزهایی در ارتباط با اشتیاقمان برای رشد و بلوغ روحانی در گذر زمان و فهمیدن اینکه خدا بزرگتر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم. چطور این کار را خواهیم کرد؟ و بعد، هدف غاییمان، مرگی نیکوست که ما را کاملاً و با توکل تمام به دستان خدا بسپارد.
در شگفتم که امروز برای حرکت در جهت هر یک از این اهداف، چه خواهیم کرد؟