«شاگرد محبوب» شخصیتی است اسرارآمیز که گفته شده نگارنده و شاهد «این چیزها» بوده است. نام او در فهرست هفت شاگردی که مشخص شده در این ملاقات سپیدهدمان با عیسای قیامکرده حضور داشتند، نیامده است، اما در آیهٔ ۷ از این روایت، گفته شده که او وقتی هنوز با بقیه در قایق بود، عیسی را شناخت.
موضوع این گفت و شنود کوتاه میان پطرس و عیسی در خصوص آن شاگرد محبوب، به موضوع شاگردی بر میگردد، موضوعی که در سرتاسر انجیل دیده میشود. این روایت تضاد و تقابل میان دو الگو را برجسته میسازد: از یک طرف، الگوی پرشهامت و هیجانی پطرس را میبینیم، با آن واکنشهای پرشور و حرارتش، تعهدات شجاعانهاش، برداشتهای نادرست و شکستهای حیرتانگیزش و از طرف دیگر، صمیمیت آرام و رابطهٔ متقابل میان عیسی و شاگرد محبوب را. در الگوی دوم، هیچ تفویض و واگذاری قدرت و اختیار دیده نمیشود، و نه هیچ اِعطای مسئولیت رهبری، هیچ رابطهٔ بحرانزا و هیچ انتهای هیجانانگیزی. این الگو فقط باید شهادتی دائمی و فروتنانه بر واقعیت خداوندگار قیامکرده ارائه دهد. هیچیک را نباید برتر از دیگری شمرد. این دو معرف شخصیتهای متفاوت در بدن مسیح هستند.
تمام اینها در سؤال پطرس و پاسخ عیسی به صورت فشرده بیان شده است. پطرس نیاز به یادآوری داشت که انرژی خروشان و شور و حرارت بیحد و حصرش، باید تحت انضباط قرار گیرد و بر عیسی متمرکز شود. این میبایست سبک و سیاق شاگردی او باشد. وفاداری دیگران میتواند سبک و سیاق دیگری داشته باشد. ما وقتی خود را متعهد به اطاعت از دعوت عیسی میسازیم، چه استعدادها و چه نوع شخصیتی را بههمراه میآوریم، اطاعت از این دعوت که «از پی من بیا»؟