این بخش از انجیل لوقا ادامۀ بلافصل حکایت هفتۀ گذشته دربارۀ بیوهزن سِمِج و قاضی بیانصاف است و تعلیم عیسی در زمینۀ دعا را پی میگیرد. امروز نیز مانند مَثل قبلی، با یک تضاد مواجه میشویم: دو مرد، یکی فریسی و دیگری خراجگیر، در معبد نیایش میکنند. بار دیگر، یک نابرابری در موقعیت و منزلت این دو به ما نشان داده میشود. آن فریسی متعلق به قشر نخبگان مذهبی مورد احترام است، و آن خراجگیر، متعلق به طبقۀ مطرود متشکل از «خراجگیران و گناهکاران».
عیسی برخی از تندترین انتقادات خود را برای آنانی ذخیره کرده بود که فضیلت و امتیازات مورد ادعای خود را به رخ همگان میکشیدند. در اینجا، او این فریسی را برای انتقادی تند و تیز وارد صحنه میسازد. گویا مقصود عیسی این بود که سدّ و مانع غایی میان ما و خدا، لزوماً نگرشهای نادرست ما و خطاهایی که در زندگی مرتکب میشویم نیست، بلکه این عبارتست از اینکه آیا قادریم به خدا، به خودمان و به دیگران، با یک فروتنی اصیل و واقعی نزدیک شویم یا نه! ذات انسان حکم میکند که آنچه را که نقطۀ قوتمان میپنداریم، بزرگ جلوه دهیم و نقاط ضعف خود را کوچک. همچنین میکوشیم خود را با دیگران مقایسه کنیم، که طی آن، این دیگران هستند که غالباً پایینتر از ما قرار میگیرند. همین گرایش است که عیسی ما را به شکلی ویرانکننده، با آن رو در رو میسازد، و از این طریق، ما را به مبارزه میطلبد تا صادقانه با رفتارها و نگرشهای خود مواجه شویم. یک بار شنیدم که موعظۀ یک واعظ صرفاً قرائت این مَثل برای اعضای کلیسا بود، و بعد از آن، گفت: «هر که در دل خود نگفته که ”خدا را شکر که من مانند این فریسی نیستم“، دستش را بلند کند!».
مطالعهٔ کتاب مقدس
لوقا ۱۸:۹-۱۴
آنگاه برای برخی که از پارسایی خویش مطمئن بودند و بر دیگران به دیدۀ تحقیر مینگریستند، این مَثَل را آورد: «دو تن برای عبادت به معبد رفتند، یکی فَریسی، دیگری خَراجگیر. فَریسی ایستاد و با خود چنین دعا کرد: ”خدایا، تو را شکر میگویم که همچون دیگر مردمان دزد و بدکاره و زناکار نیستم، و نه مانند این خَراجگیرم. دو بار در هفته روزه میگیرم و از هر چه به دست میآورم، دهیک میدهم.“ امّا آن خَراجگیر دور ایستاد و نخواست حتی چشمان خود را به سوی آسمان بلند کند، بلکه بر سینۀ خود میکوفت و میگفت: ”خدایا، بر منِ گناهکار رحم کن.“ به شما میگویم که این مرد، و نه آن دیگر، پارسا شمرده شده به خانه رفت. زیرا هر که خود را برافرازد، خوار خواهد شد، و هر که خود را خوار سازد، سرافراز خواهد گردید.» '
مزمور ۶۵
خدایا ستایش در صَهیون در انتظار توست و نذرها به تو ادا خواهد شد. ای که دعا میشنوی نزد تو تمامی بشر خواهند آمد. آنگاه که اعمال شرارتآمیز بر ما چیره میشود تو نافرمانیهای ما را کفاره میکنی. خوشا به حال آنان که تو برمیگزینی و نزدیک میآوری تا در صحنهای تو ساکن شوند. از نیکویی خانۀ تو سیر خواهیم شد و از قدوسیت معبد تو. با کارهای شگفت در عدالت نجاتبخش خویش ما را اجابت میفرمایی، ای خدای نجات ما، که اعتماد همۀ کرانهای زمین و دوردستترین دریاها بر توست. ای که به نیروی خویش کوهها را برقرار ساختی و خویشتن را به قدرت مسلح کردی؛ که خروش دریاها را خاموش میگردانی، غرّش موجهای آنها و شورش قومها را. ساکنان کرانهای زمین از آیات تو حیرانند، تو مغرب و مشرق را به بانگ شادی وا میداری. تو به زمین روی کرده، آن را آبیاری میکنی، و غنای بسیارش میبخشی. نهر خدا از آب پر است؛ تو غله را برای مردم فراهم میکنی زیرا که چنین تهیه دیدهای. تو شیارهایش را سیراب میکنی و پشتههایش را هموار میسازی؛ به رگبارها آن را نرم میکنی و محصولش را برکت میدهی. به احسان خویش سال را تاجگذاری میکنی؛ جای چرخ ارابههایت نیز از برکت لبریز است. چراگاههای صحرا نیز لبریز است و تپهها کمر خود را به شادمانی بستهاند. چمنزارها خویشتن را به گلهها ملبس ساختهاند و وادیها به غله پوشیده شده است؛ بانگ شادی برمیآورند و میسرایند.
یوئیل ۲:۲۳ تا آخر
ای فرزندان صَهیون، در یهوه خدای خود وجد و شادی کنید، زیرا که بارانِ اوّلین را به اندازه به شما داده است؛ او باران فراوان بر شما بارانیده، یعنی بارانهای اوّلین و آخرین را، همچون گذشته. خرمنگاهها از گندم آکنده خواهد شد، و خمرهها از شراب تازه و روغن لبریز خواهد گشت. سالهایی را که ملخها خوردند جبران خواهم کرد، ملخهای دونده و جهنده و فرو بلعنده و جونده، یعنی همان لشکر عظیم من که به میان شما فرستادم. خوراکِ بسیار خورده، سیر خواهید شد، و نام یهوه خدای خود را خواهید ستود، نام او را که در حق شما کارهای شگفت کرده است؛ و قوم من دیگر هرگز شرمسار نخواهند شد. آنگاه خواهید دانست که من در میان اسرائیل هستم، و من یهوه خدای شمایم، و دیگری نیست؛ و قوم من دیگر هرگز شرمسار نخواهند شد. «پس از آن، روح خود را بر تمامی بشر فرو خواهم ریخت؛ پسران و دختران شما نبوّت خواهند کرد، پیرانتان خوابها و جوانانتان رؤیاها خواهند دید. نیز در آن روزها حتی بر غلامان و کنیزان، روح خود را فرو خواهم ریخت. در آسمان و بر زمین عجایب به ظهور خواهم آورد، از خون و آتش و ستونهای دود. پیش از فرا رسیدن روز عظیم و مَهیب خداوند، خورشید به تاریکی و ماه به خون بدل خواهد شد. و هر که نام خداوند را بخواند، رهایی خواهد یافت؛ زیرا بر کوه صَهیون و در اورشلیم رهایییافتگانی خواهند بود، همانگونه که خداوند فرموده، و در میان بازماندگان، کسانی که خداوند ایشان را فرا خوانده است.'
دوم تیموتائوس ۴:۶-۸ و ۱۶-۱۸
زیرا من، هماکنون، همچون هدیهای ریختنی، در حال ریخته شدنم و زمان رحلتم فرا رسیده است. جنگِ نیکو را جنگیدهام، مسابقه را به پایان رسانده و ایمان را محفوظ داشتهام. اکنون تاج پارسایی برایم آماده است، تاجی که خداوند، آن داور عادل، در آن روز به من عطا خواهد کرد - نه تنها به من، بلکه به همۀ آنان که مشتاق ظهور او بودهاند. 'زیرا من، هماکنون، همچون هدیهای ریختنی، در حال ریخته شدنم و زمان رحلتم فرا رسیده است. جنگِ نیکو را جنگیدهام، مسابقه را به پایان رسانده و ایمان را محفوظ داشتهام. اکنون تاج پارسایی برایم آماده است، تاجی که خداوند، آن داور عادل، در آن روز به من عطا خواهد کرد - نه تنها به من، بلکه به همۀ آنان که مشتاق ظهور او بودهاند. در نخستین دفاع من، هیچکس به پشتیبانی از من برنخاست، بلکه همه مرا وانهادند. مباد که این به حسابشان گذاشته شود. خداوند مرا از هر عمل شریرانه خواهد رهانید و برای پادشاهی آسمانی خود نجات خواهد بخشید. جلال بر او باد تا ابدالآباد. آمین!