نان روزانه

بسیاری از فرهنگ‌های کهن، در اساطیر خود از وصلت موجودات آسمانی و انسان‌ها حکایت کرده‌اند. در فرهنگ بت‌پرستی به عصر نیمه‌آسمانی‌ها به‌عنوان دوران طلاییِ قهرمانان می‌نگرند، اما نویسندگان کتاب پیدایش آن را چون پیش‌درآمد انحطاطی جدی می‌بینند. در این زمان است که نوع بشر یکپارچه به فرومایگی روی می‌آورد و تصورات انسان، فریفتهٔ افکار شریرانه می‌شود. غم و تأسف خدا از بشریت باعث می‌شود، تصمیم بگیرد نوع بشر را همراه بقیۀ جانورانی که آفریده است، محو کند.
هنگامی که در این بخش تأمل می‌کنیم‌، باید در نظر داشته باشیم که رذالت انسان چه تاثیری بر خدای محبت دارد. خدا همیشه رحیم است، اما تحمل نمی‌کند که به‌تدریج در فساد فرو رویم؛ زیرا می‌داند، این امر در نهایت ما را هلاک خواهد کرد. پایان دادن به حیات نوع بشر، خردورزی داشت، اما همچون بیشترِ روایات کتاب‌مقدسی، نجات کثیری از طریق معدودی و حال از طریق یک نفر، فرا می‌رسد. تنها نوح از نسل خود «با خدا راه رفت». او نشان می‌دهد، اشخاصی وجود دارند که ظرفیت مقاومت در برابر ذهنیت غلط جماعت را دارند. آنان به همۀ ما نشان می‌دهند که اگر برای پارسایی به قدر کافی شجاع باشیم، چه می‌توانیم بشویم. نوح همچون آدم، نمونه‌ای از مسیح شد. داستان او، که در اساطیر باستان ریشه داشت، راه نجات را نشان می‌داد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.