شورای اورشلیم نتیجهبخش بود. در این شورا، حداقل-ضوابطی برای کلیسا بهعنوان یک کل، تعیین شد تا بتواند رو به جلو حرکت کند. غیریهودیان نیاز نداشتند ختنه شوند. آنها همینطور ملزم به رعایت قوانین شریعت یهود در مورد خوراکها نبودند. برای اینکه همه در بدنۀ ایمانداران با هم متحد باشند، میبایست از خوردن خوراک تقدیمی به بتها و همینطور از بیعفتی بپرهیزند.
در اینجا، بعضی حد و مرزها مشخص شدند. همانطور که عیسی همه را به پادشاهی خود دعوت میکرد، مسیحیان اولیه هم مردم را از جوامع مختلف به کلیسا دعوت میکردند. پس این «معیار» جدید به این دلیل تعیین شد که تا حد ممکن پذیرای افراد باشد، اما آنها همچنین باید معیاری از پاکی را برای نشاندادن تمایز بدن خداوند با دنیا نگه میداشتند.
این دیگر بدنهای انحصاری نبود. شورای اورشلیم – و نامهای که به تمام دنیای آن زمان فرستاد – به این معنی بود که مسیحیت آغاز به کار کرده است. این ایمان برای تمام قومهاست. به همین دلیل بود که رهبران کلیسا اعلام کردند که: «روحالقدس و ما مصلحت چنین دیدیم که باری بر دوش شما ننهیم… .»
اما اغلب، کلیساهای ما به چنین اندرزی توجه نمیکنند. آنها ضوابط پیچیدهای شبیه به ادارۀ مهاجرت را بهکار گرفتهاند تا از ورود افراد ناخواسته در کلیسا جلوگیری کنند. گاهی هم افراد میتوانند عضو کلیسا شوند، اما اجازۀ ورودی که میگیرند کوتاهمدت و محدود خواهد بود. ولی عیسی و کلیسای اولیه چنین رویکردی برای کنترل مرزهای پادشاهی خدا نداشتند. آنها از هر کسی که مایل به ورود بود، استقبال میکردند- حتی کسانی که به شکل تصادفی در مسیرشان قرار میگرفتند.