نان روزانه

ایام عید پاک

دیروز در کریک‌هاوِل بودیم، جایی که دختران عصر ویکتوریا مشغول خلق کارهای گلدوزی‌شده بودند. در متن امروز، جایی در خاورمیانه‌ایم و از بالای شانهٔ مردی که کنار میز تحریری نشسته است، نگاه می‌کنیم. روی میز را تکه‌های کاغذ پوشانده است و مرد هر یک را به‌دقت مطالعه می‌کند، پیش از آنکه آنها را با نظمی خاص مرتب کند. لوقا مشغول ویراستاری است و به‌طرز عجیبی نیز گلدوزی می‌کند. به‌نظر می‌رسد که بسیاری از گفته‌های مجزای عیسی را گرد آورده است و اکنون می‌خواهد افکار متفاوت را در چارچوبی مشترک جای دهد. این روند هنری دقیقی است: گلدوزی با کلمات.

اما بگذارید اکنون از پشت میز ویراستار به سراغ پدیدآورندهٔ آن سخنان، یعنی خود عیسی برویم. او از عطیهٔ شگفت‌انگیز خلق سخنان ماندگار برخوردار بود. در این فصلی که لوقا ایجاد کرده است، رنگ‌ها و موضوعات سخنان، مکمل یکدیگرند. زیبایی اخلاقی آنها ما را شاداب می‌کند و به چالش می‌کشد. مطمئناً ما با این فاصلهٔ زمانی نمی‌توانیم بستر اصلی هر یک از آن سخنان را بازیابیم، اما نیازی هم به آن نداریم. مهم نیست که آن بستر چه بوده، آنها در موقعیت ما نیز همچنان بی‌واسطه صحبت می‌کنند.

یک تمرین ساده را امتحان کنید. از خودتان بپرسید شما به‌طور خاص مخاطب کدام سخنید، و سپس در این تأمل کنید که چرا این سخن مثل سوزن تیز است.

ای مسیح قیام‌کرده!
تو در کنار دریاچه شاگردانت را بازخواندی؛
به کلیسایت کمک کن تا مطیع فرمانت باشد
و ملت‌ها را با آتش محبت تو برافروزد،
برای جلال خدای پدر.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.