در اینجا، دعای پولس را برای خوانندگانش (یا شنوندگانش، بر حسب موقعیت) مشاهده میکنیم، دعایی که بر پایهٔ شکرگزاری دائمی استوار است. در گذشته، شخصی را میشناختم که در هر موقعیتی میگفت: «متشکرم»، تا اینکه بالاخره این کارش باعث تحریک اعصابم شد. پس پرسیدم: «چرا همیشه میگویی ”متشکرم“؟» در پاسخ گفت: «چرا نگویم؟ اگر همهٔ ما کمی بیشتر میگفتیم ”متشکرم“، شاید زندگی بهتری میداشتیم.»
برای من گاه سخت است حرفی را از سرِ اجبار بزنم یا چیزی بگویم که از تهِ دلم نیست، اما پولس وقتی برای مخاطبینش- یعنی یارانش در ایمان مسیحی- شکرگزاری میکرد، منظورش واقعاً ابراز محبتی قلبی و اصیل به ایشان بود. وقتی از متبارک خواندن خدا که در آیات قبلی ذکر شده، بهسوی این شکرگزاری حرکت میکنیم، در واقع از ستایش بهسوی عمل میرویم: متبارک خواندن خدا ما را بهسمت ستایش او هدایت میکند، و این نیز بهنوبهٔ خود منتهی میشود به شکرگزاری برای هر آنچه خدا انجام داده است.
هدف و قصدی که این آیات مطرح میسازند، تأکید بر جلال و قدرت خداست که بر کلیسا فرو ریخته شده، بر بدن مسیح. این یک یادآوری تکاندهنده از مسئولیت کلیسا است در این خصوص که انعکاس پویا و زندهٔ مسیح در جامعه و در جهان پیرامون باشد. مسیح خودش فراتر از هر قدرت زمینی است. چالشی که در برابر کلیسا قرار دارد، این نیست که قدرت خود را، بلکه قدرت برتر خدا را منعکس سازد.