نان روزانه

سالگرد تبدیل هیئت خداوندگارمانایلیا، بر بالای آن کوه، صدای خدا را که در حال عبور بود، شنید. این آن چیزی نبود که انتظارش را داشت. او در حالت هراس مفرط، صورت خود را با ردایش پوشانید.

پطرس، بر بالای آن کوه، هنگامی که هیئت یا سیمای مسیح در برابر چشمانش مُبدّل شد، صدای خدا را شنید. این آن چیزی نبود که انتظارش را داشت. او در حالت هراس مفرط، پیشنهادی عملی مطرح ساخت تا آن موقعیت را ثابت نگاه دارد.

اکثر اوقات، وقتی نیاز به هدایت یا حمایت داریم، آروز می‌کنیم که خداوند «عبور کند» و چیزی را بر ما مکشوف سازد یا سخنی جهت راهنمایی‌مان بیان فرماید. اما از عمر زندگی روحانی‌مان هرچه بیشتر می‌گذرد، بیشتر متوجه می‌شویم که خدایی که پیش و پس ما حرکت می‌کند، به‌ندرت با ما آنگونه که انتظار داریم، سخن می‌گوید. در واقع، هرچه بیشتر بکوشیم خدا را وادار به کاری کنیم، ممکن است بیشتر گریزان به‌نظر برسد. ما نمی‌توانیم خدای خود را به سرپناهی ساخته‌شده به دست انسان محدود سازیم یا در آن جای دهیم.

خدا خود را بر ایلیا در پدیده‌های حاکی از قدرت ظاهر نساخت، آنگونه که انتظارش را داشت، یعنی در باد و زمین‌لرزه و آتش. به‌جای آن، چیزی بس عمیق‌تر رخ داد، چیزی که به‌دشواری می‌شد در جملات بشری توصیف کرد، همانا «نجوایی آرام» یا «آوازی ملایم و آهسته»، آن‌طور که در ترجمه‌های مختلف آمده بود. ایلیا در حین تماشا و انتظار، اجازه داد که خدا او را بیابد، خدایی که در حین عبور، نیاز واقعی او را تأمین کرد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.