ایام عید پاک
آه، این داستان چه ریزهکاریهای ظریف اجتماعی، سیاسی و فرهنگیای دارد! مردی مهم و قدرتمند، برای بردهٔ در آستانهٔ مرگش درخواست کمک میکند. شخصی از امتها در طلب یاریِ یک یهودی است. فرماندهٔ صد سرباز رومی، از میان مصاحبان یهودیاش نمایندگانی تعیین میکند تا از طرف او اقدام کنند. توجه داشته باشید که نظامی رومی و عیسی با هم ملاقات نمیکنند و هیچ مکالمهٔ مستقیمی میان آن دو شکل نمیگیرد. بهرغم آنکه عیسی نه نزد غلام میرود و نه با نظامی دیدار میکند، غلام شفا مییابد. همه چیز بسیار غریب است. این داستانی از ملاقاتی انجامناشده است. با اینحال، سرشار از وعدههای ضمنی در مورد آینده است. هنگامی که ملتها خبر خوش را خواهند شنید؛ هنگامی که بردگان آزاد خواهند شد؛ هنگامی که خود مرگ مغلوب خواهد شد و هنگامی که اقتدار عیسای مسیح همانگونه که هست، شناخته خواهد شد. خدا بهموقع برای رهایی و شفای همه چیز وارد میشود.
در حالی که چنین داستانی را تحلیل میکنیم، میتوانیم دست لوقا را بهعنوان ویراستار ادبی بسیار ماهری در کار ببینیم. او دو کار میکند: نخست این که در این داستان که بهطرز لذتبخشی پرداخته شده است، یکی از مضامین اصلی انجیلش را هم آشکار و هم پنهان در متن مطرح میکند، اینکه خدمت عیسی تنها برای یهودیان نبود، بلکه همهٔ جهان را دربرَ میگرفت؛ دوم اینکه با استفاده از طرح «ملاقاتِ انجامناشده» این متناقضنمایی را آشکار میکند که حضور خدا در غیبت ظاهری شناخته میشود.