انهدام حیات بر زمین کامل شده است. تنها امید ادامۀ حیات، کشتیای است که روی آبها بالا و پایین میرود. داستان کتابمقدسی طوفان مانندهایی در ادبیات باستان خاورمیانه دارد، اما در اینجا به آن مفهوم اخلاقی ویژهای داده شده است. خدا بخش اعظم خلقت خود را محو میکند تا آینده را به گروهی کوچک و منتخب بسپارد. در آغاز مسیحیت، به داستان طوفان همچون نشانهای از آیین تعمید مینگریستند. داوطلبان تعمید به نشانۀ غرق کردن طبیعت گناهآلودشان و تولد دوباره در حیات مسیح، در آب فرو میروند و دوباره بیرون میآیند.
مشابهتِ طوفان و تعمید، شیوهای برای تأمل در این متن فراهم میکند. چه چیزی از طبیعت ما میمیرد و چه چیز برای زندگی تازه حفظ میشود؟ میتوان این پرسش را در برابر تمام انسانهایی گذاشت که با بحران تغییرات اقلیمی و بالا آمدن سطح دریاها روبهرویند. خدا نمیخواهد دوباره زمین را غرق کند (پیدایش ۸:۲۱)، اما مسیحیان قطعاً باید در رویارویی با بحران پیش رو، هوشیار و مسئول باشند. ما باید هم از نظر مادی و هم از نظر روحانی در مورد تأثیرات احتمالی بالا آمدن سطح دریاها بر زندگی انسانها و جانوران آمادگی داشته باشیم.
ناامید شدن در قبال ویرانگریهامان کار آسانی است، اما کشتی نشانۀ این است که خواست خدا، مغلوبِ گناه انسان نمیشود.