نامهٔ ارمیا به تبعیدیان بابل، از آن حکایت دارد که او یک نبی مناقشهبرانگیز با دغدغههای شبانی است. در آن حال که انبیا در بابل هنوز تبعیدیان را به این اندیشه تشویق میکنند که ظرف دو سال آینده به دیار خود باز خواهند گشت، ارمیا ایشان را برای اقامتی طولانی آماده میساخت. توصیهٔ او خط مشیای درست برای ادامهٔ بقا در سرزمینی بیگانه بود، یعنی استقرار و بهرهبردن از آن محیط تا حد امکان. سخن خدا را میتوان اینگونه بازسازی کرد: «خانهها بسازید، کشت و زرع کنید، بخورید، ازدواج کنید و کثیر شوید تا وقتی به دیار خود باز میگردید و از نو شروع میکنید، در موقعیت خوبی باشید.»
اما او یک قدم فراتر نیز برداشت و حکمی روحانی و انقلابی صادر کرد: «جویای سعادت (”شالوم“) شهر باشید… و برای آن به درگاه خداوند دعا کنید.» آیا این صرفاً سفارشی است مبتنی بر مصلحتاندیشی سیاسی؟ آنچه مسلم است، این است که اگر تبعیدیان با ستمگران درباری خود کنار میآمدند و به صلح و صفا و کامیابی بابل یاری میرساندند، اوضاع میتوانست برایشان بهتر گردد. یا آیا پیام بیشتری در این جمله نهفته است؟ بله، این حکم مسئولیتی بر دوش جامعهٔ تبعیدیان میگذاشت تا به اموری فراتر از خود و مصائبشان بنگرند. همچنین در قالب تعلیم عیسی، این جمله مانند حکمی است برای محبتکردن به دشمنان و دعا برای آزاردهندگانشان.
اهالی یهودا وقتی برانگیخته شدند تا دعا کرده، بگویند «خطاهای ما را ببخش»، از این کار امتناع ورزیدند. اما اکنون از تبعیدیان خواسته شده تا دعایی سختتر از آن ادا کرده و بگویند، «آنانی را که به ما خطا میکنند، ببخشای». امروز برای شما، کدامیک عاجلتر و ضروریتر است؟