اگر دوران سختی هرگز تمام نشود، چه؟ اگر تمام آن روزها و سالهایی که دانیال برشمرده بود بگذرند و حاکمان ستمگر هنوز بر سر قدرت مانده باشند، چه؟ اگر دیگر هرگز در معبد قربانی انجام نشود، چه؟ آن وقت چه؟ پس دیگر چگونه میتوان باز به خدا توکل و او را پرستش کرد؟ آن پیامرسان به دانیال گفت روزهایی خواهند آمد که قومش رهایی خواهند یافت. با وجود این، رهایی برای برخی، دیرتر فرا خواهد رسید.
درعهدعتیق، اعتقاد به زندگی پس از مرگ را چنین پررنگ نمیتوان دید. البته در مورد جایی تاریک به نام «هاویه» صحبتهایی به میان آمده که سموئیل از آنجا توسط شائول، احضار شد. اما هاویه، وجودی معنادار یا ارتباطی با مفاهیم پاداش و عذاب پس از مرگ نداشت. بااینحال، در کتاب دانیال، میتوان اشاراتی در مورد باور به چیزی ورای این زندگی یافت. باید به عدالت خدا اعتماد کرد. اگر در این زندگی، شرارت بدون تنبیه باقی مانده و نیکیها نیز بدون پاداش باقی بمانند، پس از مرگ به آنها رسیدگی خواهد شد. قوم دانیال که ساکن اورشلیم بودند، به این قوت قلب نیاز داشتند که پایداریشان در ایمان، حتی اگر نجات خدا را ندیده و کشته شوند نیز بیهوده نبوده است.
«انتهای ایام» برای دانیال، به معنی رهایی اورشلیم از ظلم یونانیان بود. این میتواند اهمیت بیشتری برای ما داشته باشد. کتاب دانیال، ما را ترغیب به پایداری و صبر برای کارهای خدا میکند و همینطور، اعتماد به این حقیقت که در نهایت (حال هر زمانی که میخواهد، باشد)، عدالت خدا بر تمام شرارتها چیره خواهد شد.