نان روزانه

هرگاه برای گشت و گذار به کشور جدیدی می‌رویم، لحظه‌ای فرا می‌رسد که احساس می‌کنیم در خانهٔ خود هستیم. بعضی مواقع علتش صرفاً این است که به محیط تازهٔ خود خو گرفته‌ایم، حتی اگر مدت اقامت‌مان در آنجا طولانی نباشد. اما در مواقع دیگر علتش برقراری روابطی تازه است. در چنین لحظاتی دیگر «بیگانه» یا «اجنبی» به‌شمار نمی‌آییم، بلکه جزو «خودی‌ها». این می‌تواند تجربه‌ای بسیار نیرومند باشد. حتی اگر چنین پذیرشی از سوی جامعهٔ جدید، کوتاه و گذرا باشد. با این حال، می‌تواند شخصیت و احساس‌مان را در خصوص آن مکان دستخوش تغییر سازد.یکی از موضوعاتی که در نامه‌های پولس تکرار می‌شود، رابطهٔ میان یهودیان و غیریهودیان است و اینکه این اتحادی که اعلان می‌کند، چگونه اکنون به‌خاطر مسیح میسر گردیده است. گرچه تنشی باقی مانده بود، اما پولس مشتاق بود به خوانندگانش یادآوری کند که مرگ و رستاخیز مسیح چشم‌انداز مربوط به نحوهٔ ساخته‌شدن هویت را تغییر داده است. روح‌القدس نقشی حیاتی در این واقعیت تازه ایفا می‌کند، واقعیتی که حکایت از ساختاری پویا و سیّال و در حال شکل‌گیری در زمینهٔ هویت دارد، نه ساختاری که در همه اوقات حالتی تثبیت‌شده داشته باشد.

آیا این می‌تواند بیانگر حس تعلق و پذیرشی عمیق باشد که در حال حاضر، در فراسوی تصور ما قرار دارد؟ طبق این آیات، چنین برداشتی امکان‌پذیر است. این نکته که میسر است مکانی برای سکونت خدا باشیم، امیدی نو برای میهمان‌نوازی برای همه به ارمغان می‌آورد. بله، برای همه.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.