نان روزانه

معبد با این هدف ساخته شده بود تا افراد را تحت تأثیر قرار دهد، و شاگردان حق داشتند که این چنین بهت‌زده شوند. این همان معبد هیرودیس بود، که با سنگ آهک بنا شده بود، و زیر تابش نور خورشید، می‌درخشید. این سنگها براستی بزرگ بودند. در تونل‌هایی که در «کوه معبد» وجود دارد، می‌توان یکی از آنها را دید که اندازه‌اش ۴/۱۳ متر در ۴/۳ متر می‌باشد. حتی دانستن این واقعیت نیز می‌تواند سبب گردد ما هم به همان دامی بیفتیم که آن شاگردانِ هیجان‌زده در آن افتادند: «استاد، بنگر! چه سنگ‌های باشکوهی!».
بسیار آسان است که توجه و تمرکز خود را بر سنگها قرار دهیم. برای یهودیان مؤمن، معبد مکانی بود که در آن، آسمان، زمین را لمس می‌کرد. مکانی بود برای احساس حضور خدای زنده و ذوب شدن در آن. مشکل اینست که عمارت‌های مذهبی می‌توانند باعث حواس‌پرتی شود: «استاد، بنگر! چه سنگ‌های باشکوهی!».

پاسخ عیسی ما را متعجب می‌سازد. او چیزهایی گفت که هیچ‌گاه از او شنیده نشده بود. او دربارۀ ویرانی و جنگ سخن گفت. اینها بسیار ناگوار به نظر می‌رسد، اما ناگوارتر از آن، این بود که «این تنها به منزلۀ آغاز درد زایمان» بود. در کتاب‌های تفسیرِ مربوط به انجیل مرقس، توجه خاصی به این آیات داده شده، زیرا تصویرپردازی‌های آن بسیار قدرتمند هستند. اما با تمام این اوصاف، شاید لازم نباشد از فرمایش‌های عیسی بیش از حد متعجب شویم. از یاد نبریم که خدمت او با اعلان نکاتی به همین قدرتمندی آغاز شد، آنجا که فرمود: «زمان به کمال رسیده و پادشاهی خدا نزدیک شده است.» (مرقس ۱:‏۱۵). انجیل همواره همین بوده است. امید همیشه این بوده که جهان تبدیل به شاه‌راهی ملوکانه به سوی ملکوت و پادشاهی گردد. عیسی همواره در پی یک تغییر مسیر بود.

شاگردان بسیار آسان می‌توانستند دچار حواس‌پرتی شوند؛ عمارت‌های پرشکوه حواس آنها را پرت کرده بودند.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.