نان روزانه

استعارهٔ امروز برای تبعیدیان شامل بیماری و شفا می‌باشد، اما ارمیای نبی از واژگانی افراطی استفاده کرده تا نشان دهد چشم‌انداز آینده تا چه حد بد است. بیماری این قوم علاج‌ناپذیر است: برای چنین جراحات وخیمی، مرهمی نیست، نیز اعلان شده است که بیماری قوم خدا منتهی به مرگ خواهد شد.
اما از آیهٔ ۱۶ به بعد، به‌جای اینکه ناقوس مرگ به صدا در آید، چرخشی ۱۸۰‌درجه‌ای رخ می‌دهد. گفته شده که بلعندگان قوم یهود، ‌بلعیده خواهند شد، دشمنان‌شان به اسارت خواهند رفت، غارت‌کنندگان‌شان غارت خواهند شد و شکارچیان‌شان طعمهٔ شکارچیان خواهند گشت. حتی از این نیز معجزه‌آساتر، خدا صحّت و سلامت را به ایشان باز خواهد گرداند و جراحاتشان را شفا خواهد بخشید. آنچه غیرممکن بود، ممکن خواهد شد، زیرا خدا دگرگونی عظیمی پدید خواهد آورد.

چه چیزی موجب این دگرگونی و واژگونی شد؟ علتش شاید ریشخند ملت‌های دیگر بود که می‌گفتند: «صهیون؟ چه کسی به فکر صهیون است؟» این گفته دروغی بیش نبود و باید در مقابل آن واکنش نشان داده می‌شد. گفتن این‌که خدا قومش را تنبیه می‌کند، یک چیز است، اما اگر سایر ملت‌ها بگویند خدا قوم خود را دور انداخته است به این علت که دوستشان ندارد، کاملاً چیز دیگری است. همان‌طور که فردا خواهیم دید، محبت خدا به صهیون،ابدی است، نیز همین محبت است که سبب می‌شود زخم‌هایی که لاعلاج بودند، شفا یابند. تردیدی نیست که محبت، علت هرگونه دگرگونی ناشی از خداست، همچنین دلیلی است بر این‌که چیزی برای خدا غیرممکن نیست. خودِ شکست مرگ، به‌واسطهٔ شخصی پدید آمده که گرچه دولتمند بود، اما فقیر شد، و گرچه با خدا برابر بود، خود را خالی کرد و ذات غلام را پذیرفت تا بتواند افتادگان و فروتنان را بلند کند.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.