اصطلاح «مِهر ازلی» (یا «محبت جاودان») را خیلی راحتتر با ترانههای پاپ و فیلمهای عاشقانه مرتبط میسازیم تا با مذهب. این اصطلاح چشمانی پر از اشک برای عشقی سوزان، نیز ابراز شتابزدهٔ عشق در اوائل روابط عاشقانه را به یادها میآوَرَد. اما آن «مِهر ازلی» که یَهْوِه به اسرائیل ابراز میدارد، ماهیتی خشنتر دارد، گرچه شور و حرارتش به هیچ وجه کمتر نیست. آن محبت و عشقی است که در طول زمان از میان نمیرود. تصفیهای که ناشی از مجازات الهی است، تنها یکی از راههایی است که محبت خدا را مانند نور یا گرما منتشر میسازد.
محک واقعی برای محبت ابدی از طریق وفاداری نشان داده شده است. وفاداریای که در پی چنین تصفیهای، امکان این را فراهم میسازد که رابطه بار دیگر از نو آغاز گردد. چنین محبتی روش و الگوی مرگ و رستاخیز است، روشی که لازمهٔ قطعیِ زندگی مسیحگونه است. این را در وعدهٔ سهگانهای مشاهده میکنیم که در آیات ۴-۵ ذکر شده، وعدهای که با عبارتِ «دیگر بار» ارائه شده است. زندگی شهری، اجتماعی و روستایی از نو برقرار خواهد شد و در آیهٔ ۶، صهیون مرکز امور روحانی خواهد گردید، آن هنگام که دیدبانان بانگ برآورند: «برخیزید تا نزد یهوه خدایمان به صهیون برآییم»، که اشارهای است به عبادت در معبد.
آغاز نو، مستلزم رهاساختن گذشته است، یعنی بهنوعی باید اموری را که پیش از آتش تطهیرکننده رخ داده، به شکلی مقدس فراموش کنیم. تنها به این طریق است که اسرائیل که به ورطهٔ روسپیگری افتاده بود (ارمیا ۳:۱)، میتوانست بار دیگر تبدیل به باکره شود. ما در زندگی خود، باید چه چیزی را فراموش کنیم تا محبت بتواند بار دیگر آغاز شود؟