ایام روزه
حس هیجان و تازگی از این آیات میتراود. نویسنده مشتاق است که برای اطمینانبخشیدن به ما خوانندگان، از صنعت ادبی تشبیه استفاده کند تا به هر طریق ممکن، توکل ما را به مسیح عمق بخشد. ممکن است احساس کنیم که بعضی از اجزاء مراسم آیینی، هم از نظر زمانی و هم از نظر فرهنگ مذهبی، کاملاً دور از دسترساند، اما گاهی از طریق پرداختن به تصاویر، بدون درگیرشدن با دشواریهای اجزای آن، میتوانیم از این آیات تقریباً دشوار نیز به خبر خوشِ حقیقی برای امروزمان دست یابیم.
نویسنده در تقابل با کهانت لاویان است و بارها برای تأکید، با پرداختن به کهانت تازهٔ مسیح، به موضوع مذبح قربانی در خیمهٔ ملاقات بازمیگردد و ما را به فضایی فکری میکشاند که وجود ازلی مسیح در قلب زندگی پرستشی ما جای گیرد. ما از توصیفات غریب دربارهٔ پشم قرمز، زوفا و پاشیدن خون به این حس میرسیم که مسیح قلب هستی است: واسطهٔ ارتباطی تازه، وعدهای تازه و عهدی تازه که میان آسمان و زمین برقرار شده است تا دیگر هرگز دوباره از هم جدا نشویم.
نویسنده نمونههایی را پیش رویمان میگذارد که فکر میکند میتوانیم با آنها روبهرو شویم، تصاویری که آشنایند. مثلاً از کاهن اعظم میگوید که تنها یک بار در سال وارد محرابگاه میشد، یا به ما یادآوری میکند که هر وصیتی تنها پس از مرگ وصیتکننده به اجرا درمیآید. هدف نویسنده این است که ما مسیح را صرفاً بهعنوان یک واعظ زمینی اهل جلیل که میتوانستیم با او به گفتگو بنشینیم، تصور نکنیم، بلکه او را واسطهای بدانیم که خون جاریاش، بهطرزی اسرارآمیز، برای روح ما به معنی شفا و پاکشدن و نجات است.