نان روزانه

مگر می‌شود پطرس را دوست نداشت؟ با وجود آنکه او تازه فهمیده بود عیسی همان مسیحِ خداست، اما نتوانست جلوی خود را بگیرد. پس عیسی را به کناری برد و او را سرزنش کرد، چرا که تصور می‌کرد باید الهیات خداوند را تصحیح کند! این داستان چه چیزی در مورد عیسی به ما می‌گوید؟ آیا او چنان رابطۀ پویایی با شاگردانش داشت که به آنها اجازه می‌داد حتی در صورت مخالفت با نظراتش کاملاً با او صادق باشند؟
این روزها، مردم بیشتر و بیشتر مجبور به کار گروهی می‌شوند. بسیاری از ما هم مجبور می‌شویم با گروه‌هایی همکاری کنیم که در آنها، رئیس ظرفیت و تحمل انتقاد باز و صادقانه را ندارد. مربی معروف دنیای تجارت، پاتریک لنسیونی، در کتاب «پنج اختلال عملکردی کار تیمی»، نخستین اختلال را به‌عنوان نبود اعتماد اعلام می‌کند؛ یعنی عدم تمایل به آسیب‌پذیربودن در گروه. زمانی که پطرس چیزی را مطرح کرد که به‌وضوح اشتباه بود، عیسی به‌خاطر گروه، ترسی نداشت تا با اشتباه او روبه‌رو شود. لنسیونی به این نکته هم اشاره می‌کند که اغلب، تأثیرگذاری تیم زمانی دچار اختلال می‌شود که رهبر، از روی خجالت، رفتار نادرست افراد را درحالی‌که از مضر‌بودن آن آگاهی دارد، نادیده بگیرد.

این در مورد عیسی چه می‌گوید؛ عیسایی که اعضای تیمش مایل بودند دربارۀ اشتباهاتشان باز باشند تا دیگران از آنها چیزی یاد بگیرند؟ یکی از منابع اصلی مرقس، احتمالاً خاطرات شخصی پطرس بوده است که باعث می‌شود هرچه بیشتر پطرس را دوست داشته باشم.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.