چرا یهودا به عیسی خیانت کرد؟ در طول قرنها، تاریخ و سنتهای کلیسایی تلاش کردهاند تا تقصیری هرچه سنگینتر را بر دوش یهودا بگذارند. با اینحال، برخی دانشمندان پیشنهاد کردهاند که او هیچوقت حقیقتاً باور نداشت که عیسی گناهکار است- و خیانت او، چیزی بیش از تلاشی گمراهانه برای گیرانداختن عیسی در یک گوشه و تحت فشار قرار دادن او برای مبارزه نبود. آیهٔ ۳ از قرائتنامهٔ امروز را میتوان بهعنوان نوعی حمایت از این دیدگاه -که کمی دلسوزانهتر است- نیز خواند. وقتی یهودا نتیجهٔ فاجعهبار اعمال خود را دید، توبه کرد و بیشترین تلاش خود را کرد تا آن را جبران کند.
اما چرا یهودا بهجای آنکه نزد شاگردان بازگردد، خود را حلقآویز کرد؟ همانطور که در قرائت دیروز دیدیم، پطرس نیز با انکار عیسی، شکست خورد، همانطور که دیگر شاگردان نیز «ترکش کرده، گریختند» (مرقس ۱۴:۵۰). هیچیک از آنان درست رفتار نکرده بود. اما شاید بتوان گفت که نتیجهٔ فاجعهبار اعمال یهودا، باعث شد دیگر شاگردان خیانت خود را آنطور که باید، جدی نگیرند.
وضعیت یهودا سؤالات زیادی ایجاد کرد. ما نیز در اینجا قصد نداریم تا استدلالهای چند صد ساله بر سر نقش او را در این تأمل کوتاه برشمریم. با وجود این، میتوانیم اجازه دهیم مسئلهٔ بغرنج یهودای اسخریوطی و عکسالعمل بعدی کلیسا به آن، نوری بر تمایل درونی ما به گناهکارتر شمردن دیگران بیندازد. ما هر چند وقت یکبار انگشت اتهام را برای کم کردن احساس گناهمان، بهسوی دیگران نشانه میرویم؟ آن هم برای آنکه بتوانیم به این توهم خود بچسبیم که شاید با این کار، رفتارمان کمتر قابل سرزنش بهنظر بیاید.