نان روزانه

یهودا تغییر کرده است. رئوبین که بزرگ‌ترین پسر یعقوب بود، در فصل ۴۲، به‌جای برادرانش صحبت کرد، اما این یهودا بود که یعقوب را قانع کرد تا به آنان اجازه دهد همراه بنیامین، به مصر بازگردند. همین یهودا بود که در این قسمت حساس از داستان، جهت وقایع را آگاهانه به‌سوی آشتی سوق داد.
یهودا تغییر کرده است. کسی که دیگران را قانع کرده بود تا جوان‌ترین برادرشان را به بردگی بفروشند (پیدایش ۳۷‏:‏۲۶‏-‏۲۷)، اکنون خود را به‌عنوان برده تقدیم کرده بود تا جوان‌ترین برادرش آزاد شود. با این‌حال، قضیه تغییر طرز فکر او به نوع‌دوستیِ فلسفی نبود. آنچه بیش از هر چیز در مورد سخنرانی یهودا -که طولانی‌ترین سخنرانی کتاب پیدایش است- جلب‌توجه می‌کند، تمایل او برای پیشکش‌کردن زندگی خود در ازای شادی واپسین روزهای زندگی پدرش است. آیا او پیش ‌از این پدرش را دوست نداشت؟ دوست داشت، اما آن‌قدر نسبت به محبت یعقوب به یوسف بیزار بود که می‌خواست مطمئن شود پدرش، هرگز دیگر یوسف را نمی‌بیند. حال زندگی پدرش به زندگی این پسر بسته است، اما دیگر رنجش، حسادت و تنفری در کار نبود. در عوض، محبت او برای پدرش به این معنی بود که باید برادری را که محبوب پدرش بود، به هر قیمتی نجات می‌داد.

باشد که دل ما چنان آکنده از محبت برای خدا باشد که تنها دغدغۀ ما نجات آنانی باشد که خدا دوستشان می‌دارد، و حیات خدا نیز جزء لاینفک آن است؛ یعنی محبت برای جهانی که خدا پسر یگانۀ خود را برای آن داد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.